«جون پرل» (مسترسن)، زن جوانی است که از لحاظ روانی مشکلاتی دارد و با برادرش، «بنی» (کویین) زندگی می کند. «جون» پس از آشنایی با «سام» (دپ)، پسر عموی یکی از دوستان «بنی»، به او دل می بندد. «سام» نیز، برخلاف میل «بنی» به «جون» علاقه پیدا کرده است. سرانجام «بنی» و «جون» نقشه ی فرای می کشند...
پس از اینکه دوست دختر سابقش به قتل رسید و او به مضنون اصلی تبدیل شد "راستی سبیچ" به جستجوی قاتل اصلی می رود و متوجه می شود که او نزدیکتر از آنچه تصور میکرده است...
"لویی جفریس" با "کورین" ازدواج کرده است. در اولین سالگرد ازدواجشان ، "لویی" هنگام عبور از جاده تصادف کرده و از دنیا میرود. "لویی" به عنوان استاد "الکس" بیست سال بعد سرنوشت بزرگی برای او رقم میزند…..
وقتی "سی سی بلوم" اهل نیویورک و "هیلاری" همدیگر را در اقامتگاهی در آتلانتیک سیتی همدیگر را ملاقات می کنند دوستی چندین ساله بین آنها شکل می گیرد.آنها سالها از طریق نامه با هم در ارتباط بودند تا اینکه "هیلاری" که تبدیل به وکیل موفقی شده است به دیدن "سی سی" در نیویورک می شود...
در سال 1941 در شهری کوچک یک جفت دوقلو ، در بیمارستانی در یک شب به دنیا می آیند. یک جفت آنها متعلق به خانواده ثروتمند و دیگری متعلق به خانواده ای بسیار فقیر است. و یک پرستار خواب آلود اشتباهاً آنها را عوض کرده و ...
«لورتا کاستوريني» (شر)، بيوه اي سي و هشت ساله است که با خانواده ي ايتاليايي- امريکايي خود در بروکلين زندگي مي کند. او با «جاني کامارري» (آيلو) نامزد کرده و در حين تدارک مقدمات ازدواج، خبر مي رسد که مادر «جاني» در سيسيل در بستر مرگ است و او به آن جا مي رود. «جاني» برادر کوچک تري به نام «راني» (کيج) دارد که از پنج سال پيش با او صحبت نکرده است و «لورتا» سعي مي کند آن دو را آشتي دهد...
جف مارکس، پزشک مشتاق که قادر به پذیرش در دانشکده پزشکی آمریکا نیست، در یک برنامه کوچک پزشکی آمریکای لاتین که توسط دیکتاتور این کشور اداره می شود، در خارج از کشور تحصیل می کند...
یک بازیکن بیسبال از لیگ های دسته پایین باید 30 میلیون دلار در سی روز خرج کند تا بتواند مبلغ 300 میلیون دلاری را به ارث ببرد، در حالی که اجازه ندارد در مورد این موضوع به کسی چیزی بگوید...
“چارلی” و پسر عموی دردسر سازش “پائولی” تصمیم می گیرند صد و پنجاه هزار دلار برای بدست آوردن اسبی که او اطلاعات مهمی در مورد آن بدست آورده سرقت کنند. اما پس از سرقت آنها با مافیا و پلیسهای فاسد شهر به مشکل می خورند و…
بيست سال پيش در کيپ کاد. «آلن بائر» پسر بچه ي هشت ساله، از قايق به درون آب پرت مي شود و پيش از نجات، يک پري دريايي را مي بيند. زمان حاضر، نيويورک. «آلن» (تام هنکس) که فکر مي کند نمي تواند عاشق شود، دوباره به کيپ کاد برمي گردد و بار ديگر پري دريايي (هانا) او را نجات مي دهد.
تیکلا شهر کوچکی در فلوریداست که تنها یک جاذبه دارد: یک پارک سیاحتی. دولت قرار است آزادراهی بسازد که از نزدیکی این شهر عبور می کند اما این بزرگراه خروجی ای به تیکلا ندارد. مردم و شهردار تیکلا برای متقاعد کردن فرماندار برای تغییر این پروژه دست به هر کاری می زنند...
«مایکل»، «استیون» و «نیک»، سه کارگر جوان در یک کارخانه هستند که داوطلب می شوند که به ارتش پیوسته و به جنگ در ویتنام بروند. قبل از رفتن، استیون با «آنجلا» ازدواج می کند و این مراسم عروسی، به مراسم خداحافظی آن ها نیز به حساب می آید. بعد از تجربه سختی های بسیار در جنگ، آن ها به اسارت گرفته می شوند و ...
داستان این سریال در واقع ادامه همان سریالی است که در دهه 90 میلادی بسیار محبوب بوده است و روایتگر یک خانواده از طبقه متوسط جامعه است که همگی شاغل هستند .