«جان» (موریارتی)، روزنامه نگاری که در اثر جنگ ویتنام دچار بحران روحی شده، تصمیم می گیرد از ویتنام به امریکا هرویین قاچاق کند و دوستش «ری» (نولتی) را نیز برای همین کار استخدام می کند….
"مارشال فرانک پچ" یک کلانتر قدیمی میباشد که مصمم است خود را با دنیای مدرن تطبیق دهد. زمانیکه او در دفاع از خود مردی مست را به قتل می رساند، رهبر آن شهر تصمیم به تغییر می گیرد و...
تبهکار بین المللی "وینارو" از فرستادن ساعتهای انفجاری به دشمنان خود لذت می برد.او "رمال" ده ساله را ربوده و تلاش می کند با استفاده از او به شهر گمشده طلا برسد و...
پروفسور "مایکا آرمسترانگ" به همراه دستیار و نامزد خود "سارا شرمن" برای شرکت در کنفرانسی عازم استکهلم می شوند."مایکل" قصد دارد مدتی را در آنجا بماند و "سارا" باید به خانه بازگردد.اما "سارا" او را تعقیب کرده و متوجه می شود او به سمت آلمان شرقی می رود...
611 بازمانده ى اردوگاه هاى كار اجبارى نازیها میكوشند تا با كشتى "اكسدوس" خود را از قبرس به فلسطين برسانند. اما كشتیهاى جنگى انگليسى مانع حركت كشتى هستند. از طرف ديگر يهوديان، از گروههاى مختلف، براى اشغال فلسطين به مبارزه با اعراب میپردازند...
خانواده کریوت روزنامه خود را به یک امپراتوری تجاری تبدیل کردند. یانسی کراوت، یک ایده آلیست ماجراجو، فرصت فرماندار شدن را رد می کند، زیرا آنرا به معنای فریب دادن سرخپوستان سرزمینشان می داند ...
"توماس فرل" وکیلی است که موفقیت خود را به دفاع از اشخاص فاسد بدست آورده. او هیچگاه اعتقادی به شکست از حرفه اش ندارد تا اینکه با رقاصی به نام "ویکی" آشنا می شود و...
"نیک گرکاس" با خوشحالی و هدایایی برای پدر و مادر خود و جیبی پر از پول برای شروع یک کار و ازدواج با دوست دخترش "پولی فابر" به خانه بازمی گردد. ناگهان او متوجه می شود پدرش که یک راننده کامیون است هر دو پاهایش را از دست داده و...
جورج گریگ که فرمانده یک سفینه فضایی است به دست نیرو که از سیاره ای دیگر آمده نابود می شود همانروز از وی بچه ای به دنیا می آید که نامش را جیمز می گذارند جیمز وقتی بزرگ می شود به خدمت سفینه فضایی در می آید تا جای پدر را بگیرد از آن طرف نیرو با ماده ای که اختراع کرده سیاره ای را نابود می کند و اکنون قصد دارد با همان ماده به جنگ زمین بیاید اما سفینه اینتر پرایز که جیمز نیز در آن است قصد دارد جلوی این کار را بگیرد...
این مجموعه دربارۀ فضانوردی به نام استیو آستین (با بازی لی میجرز) است که در یکی از مأموریتها سقوط میکند و به کما میرود و دستها و پاهای او بهشدت آسیب میبینند، طوری که تقریباً از بین میروند. دانشمندان، طی یک عمل جراحی سرّی، دستها و پاهای او را با اعضای مصنوعی (مکانیکی) عوض کرده و حتی یکی از چشمهایش را بهصورت مصنوعی کار میگذارند. بدین ترتیب “استیو” دارای قدرت فوقالعادۀ فراانسانی میشود…