جوخه ای از نیروهای ویژه مامور می شوند با چتر نجات در جنگلهای دورافتاده برمه فرود آمده و یک ایستگاه رادیویی مهم برای ژاپنیها را نابود کنند اما همه چیز به خوبی پیش نمی رود و...
در دوران جنگ جهانی اول،"ژوزفین نوریس" زنی اهل شهری کوچک از یک خلبان صاحب پسری نامشروع می شود.پس از اینکه برای جلوگیری از رسوایی او را به خانواده دیگری می سپارد،"ژوزفین" زندگی اش را وقف دوست داشتن پسرش از راه دور می کند و...
مارتین، پس از اینکه چند سال قبل به قصد کشتن قاتل پدرش از آمریکا به مکزیک فرار کرده ، حالا به تگزاس میرود تا برای رئیس مکزیکی خود یک معامله اسلحه انجام دهد. در طول مسیر پای مارتین مصدوم می شود و وقتیکه او در حال بهبودی است، به کاروان حمل اسلحه دستبرد زده می شود و...
جک برای پیروزی در انتخابات نماینده ملی کارگران بارانداز از هیچ تلاشی مضایقه نمی کند. وقتی او با دن کابوت وکیل جوان و کاردرست و همسر زیبایش آشنا می شود اوضاع تغییر می کند...
یک غریبه وارد شهر میشود و میگوید به دنبال یک بومی سرخپوست است. وقتی به او گفته میشود که آن فرد شهر را ترک کرده، حقیقتی که همه پنهان کرده بودند، آشکار میشود، از جمله هویت واقعی غریبه.
ماموری که در سال 1874 از واشنگتن فرستاده شده است مسئولیت یک رزرو آپاچی را بر عهده می گیرد و ارتش ظالم ایالات متحده را عقب نشینی می کند که باعث ایجاد درگیری می شود و باعث می شود سرخپوستان احترام زیادی برای او قائل شوند.
"لاینیانس" قبیله ای است که در پی ابتلا به بیماری مرموز در حال نابودیست.رئیس قبیله تصمیم می گیرد "جین" و پرستاری به نام "لولا" را ربوده و به مردمش کمک کند."تارزان" مبجور است آنها را نجات دهد و...
« دکتر اروین ریدنشنایدر » ( جافى ) که در زندان نقشه ى دقیقى براى دستبرد به یک جواهرفروشى طراحى کرده ، پس از آزادى عملیات سرقت را به جریان می اندازد .
یک زن از خاندان بورجیا مأمور میشود تا برای حفظ اعتبار و شهرت خانواده، فردی را به قتل برساند، اما در این مسیر، عاشق مردی میشود که قرار بود او را به قتل برساند.
زورو همیشه نقابی سیاه به صورت داشت و شنل می پوشید ، به داد مردم فقیر می رسید و حق انان را از حاکم سنگدل و گروهبان گارسیا ی بزدل می گرفت ! و وقتی دخل یکی آدم بد ها را می آورد ، با سه ضربه شمشیر حرف Z را روی او حک می کرد! زورو (Zorro) شخصیتی داستانی است که جانستون مک کالی در سال ۱۹۱۹ خلق کرد، زورو که در زبان اسپانیایی معنای روباه دارد …
سریالِ "غرب وحشی" داستانِ دو مامور مخفی "جیمز تی وست" و آرتموس گوردون" می باشد ، آن ها مامور هستند تا از هر خطری که جانه رئیس جمهور را تهدید میکند ، جلوگیری کنند و ...
جورج گریگ که فرمانده یک سفینه فضایی است به دست نیرو که از سیاره ای دیگر آمده نابود می شود همانروز از وی بچه ای به دنیا می آید که نامش را جیمز می گذارند جیمز وقتی بزرگ می شود به خدمت سفینه فضایی در می آید تا جای پدر را بگیرد از آن طرف نیرو با ماده ای که اختراع کرده سیاره ای را نابود می کند و اکنون قصد دارد با همان ماده به جنگ زمین بیاید اما سفینه اینتر پرایز که جیمز نیز در آن است قصد دارد جلوی این کار را بگیرد...