ناپدید شدن اریکا پانزده ساله که تصور میشد قربانی قاتل سریالی شده، با حضور او در دادگاه قتلش پس از سه سال و مشخص شدن فرار و زندگی مخفیانهاش با دوست پسرش، ماجرایی غیرمنتظره را رقم زد.
عکاسی در یک شهر کوچک، جان مردی مرموز را نجات می دهد که ممکن است برای خرید زمین پارک خانوادگی او به شهر آمده باشد. این زمین پارک، محل برگزاری جشن سالانه کریسمس نیز هست.
دختر جوانی که مبتلا به اوتیسم است، برای رفتن به دانشگاه از خانه بیرون میرود. او در دانشگاه استقلال و تمایلات جنسی خود را کشف میکند، اما در عین حال، از برادرش دلتنگ است و نمیداند چطور میتواند بین زندگی جدیدش و عشقش به برادرش تعادل برقرار کند.
ستاره مشهور تلویزیون، مندی گیلمور، به برنامه پربیننده آشپزی خود، "جهانی از غذا"، خداحافظی میگوید و سفری دور دنیا را برای صرف غذا در همه ۱۴۲ رستوران ستارهدار میشلن آغاز میکند.
شش دوست صمیمی از دوران کالج، که اکنون در دهه ۴۰ زندگی خود هستند، برای آخر هفته بیست و پنجمین سالگرد فارغالتحصیلی خود دوباره به هم میپیوندند. همانطور که رازهایی فاش میشود، یکی از آنها همه را مجبور میکند تا زندگی خود را دوباره ارزیابی کنند.
پرنسس کامیل برای ایجاد یک برنامه تبادل دانشگاهی به آمریکا سفر می کند و عاشق پروفسور رت می شود، اما متوجه می شود که او توسط پدرش برای نگهداری از او استخدام شده است...
دوقلوهای همزاد نیکی و نورا وقتی یک آژانس کارآگاهی را به ارث می برند، مجبور می شوند به زندگی یکدیگر بازگردند. هنگامی که آنها با هم کار می کنند تا یک قتل را حل کنند، زود متوجه می شوند که اختلافات آنها ممکن است بزرگترین مزیت آنها باشد...
اما 15 ساله پس از مرگ پدرش، اکنون با خالهاش آنجلا زندگی میکند و دبیرستان را سپری می کند . با این حال، شوهر آنجلا شروع به مشکوک شدن می کند که اما ممکن است آنقدرها هم که به نظر می رسد مظلوم نباشد، و به نظر می رسد یک دختر جدید در مدرسه از رازهای او آگاه است...
یک متخصص قلب جوان یک بیمار معلول دارد که در نهایت فوت می کند. او در قبال مرگ او احساس مسئولیت می کند. وقتی برای عذرخواهی سراغ مادر بیمارش می رود ، مادر عصبانی شده و شکایت میکند تا مجوز پزشکی را از او بگیرند...
جیمی، صاحب یک آژانس گردشگری، پس از مرگ همسرش که فردی بسیار سخاوتمند بود، با مشکلات روحی روبرو میشود. اما با انجام یک کار خیرخواهانه، روحیه بخشندگی را در کل شهر زنده میکند و خبرنگار محلی نیز این اتفاق زیبا را پوشش میدهد.
داستان سریال Firefly Lane روایتگر ماجراهای تولی و کیت میباشد. آنها روایط صمیمی و نزدیکی با یکدیگر دارند و در روزهای خوب و بد، همواره در کنار همدیگر میایستند. این روند از نوجوانی و سپس میان سالی ادامه دارد و ....
داستان سریال درباره دختر جوانی است که از بروکلین به شهر کوچک پدرش برگشته، او در طول اقامتش در آنجا، با دنبال کردن حقیقت، به پرونده راکد و بی جوابی بر میخورد که همه، حتی پدرش، سعی دارند دفناش کنند ...