تولد : November 19, 1962 در Los Angeles, California, USA
جوایز : برنده 2 جایزه اسکار. همچنین 54 جایزه و نامزد دریافت 44 جایزه دیگر.
آلیشیا کریستین فاستر معروف به جودی فاستر (به انگلیسی: Alicia Christian "Jodie" Foster) (زادهٔ ۱۹ نوامبر ۱۹۶۲) بازیگر، کارگردان و تهیهکنندهٔ آمریکایی، برندهٔ دو جایزهٔ اسکار، سه جایزهٔ بَفتا و یک جایزه گلدن گلوب است.
جودی فاستر بازیگری خود را از سه سالگی آغاز کرد. اولین نقش مهم او در سال ۱۹۷۶ در نقش یک فاحشهٔ خردسال، در فیلم راننده تاکسی بود که توانست نامزد جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل زن شود. او جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول زن را در سال ۱۹۸۸ برای بازی در فیلم متهم دریافت کرد. او با درخشش در فیلم سکوت برهها در نقش کلاریس استارلینگ، یک مأمور افبیآی، که بهدنبال افشای راز چند قتل زنجیرهای بود، تحسین منتقدان بینالمللی را برانگیخت و دومین جایزهٔ اسکار خود را بهعنوان بازیگر نقش اول زن دریافت کرد.
تنوع نقشهایی که او ایفا کرده بسیار زیاد است و از ژانرهای وحشت، ظالمانه و تخیلی گرفته تا احساسی و طنز و کودکانه را شامل میشود. از میان فیلمهای او که به موفقیت تجاری دست یافتهاند میتوان به تماس (۱۹۹۷)، اتاق وحشت (۲۰۰۲)، نقشهٔ پرواز (۲۰۰۵)، مرد نفوذی (۲۰۰۶) و شجاع (۲۰۰۷) اشاره کرد.
جودی فاستر برندهٔ چندین جایزهٔ معتبر از جشنوارههای جهانی، همچون دو جایزهٔ اسکار، سه جایزهٔ بَفتا، دو گُلدِن گلوب، یک جایزهٔ بازیگران انجمن و جایزهٔ انتخاب مردمی شده است.
يک ستاره شناس به اسم دکتر «النور آروی» (جودی فاستر) يکسری امواج هوشمند را که از اعماق فضا منتشر شده اند کشف می کند. او و دانشمندان گروهش پيغامها را کشف رمز می کنند و سپس جزئيات نقشه ساخت يک دستگاه برای برقراری ارتباط با اين موجودات بيگانه فضايي را تهيه می کنند.
"کلادیا لارسن" پس از اینکه کار خود را از دست می دهد و متوجه می شود دخترش می خواهد جشن شکرگذاری را با دوست پسر خود سپری کند،مجبور می شود تعطیلات را به خانواده اش سپری کند و...
«دکتر لاول» (نيسن)، در شهري در کنار جنگل هاي کارولايناي شمالي، «نل» (فاستر) را پيدا مي کند؛ دختري سي ساله اي که سال هاست در قلب جنگل ها، در کلبه اي با مادر لالش زندگي مي کرده است. مادر «نل» به تازگي مرده و همين باعث توجه ديگران به «نل» شده است. در نخستين برخوردها «دکتر لاول»، «نل» را وحشي، هراسان از انسان و نور و شهر و هر وجهي از تمدن مي بيند. اما دخترک باهوش است...
زندگی «جک سامرزبی» پس از شش سال دوری از خانه و خانواده و در حالی که دو سال از پایان جنگ های انفصال گذشته، به زادگاهش باز می گردد. همسرش، «لورل» به هویت او مطمئن نیست، چون برخلاف سابق مهربان و وفادار به نظر می رسد! تا این که جسدی کشف می شود که طبق شواهد از آن «سامرزبی» است که به قتل رسیده است….
«فرد تیت» (هان برد) پسری نابغه است. اما، مادر مجردش، «دده تیت» (فاستر) که پیشخدمت رستوران است، قادر به درک موقعیت استثنایی او نیست. وقتی «دکتر جین گریرسن» (ویست) از «فرد» دعوت می کند تا در المپیاد هوش شرکت کن، اما مادرش ابتدا مخالفت می کند اما بالاخره می پذیرد…
داستان فیلم مربوط به دکتر روانشناسی است که با استفاده از علم روانشناسی میتواند محیط اطراف خود و انسانهای آن را تحت تأثیر قرار دهد و خیلی راحت بر آنها مسلط شود. کم تر کسی میتوانست جلوی او طاقت بیاورد وی علی رغم کارهایش فردی آزادی خواه بود و میخواست مانند بقیه انسانها زندگی کند ولی پلیس مسئله را بسیار خطرناک دانسته بود و سعی میکرد وی را در زندانهای امنیتی نگهداری کند . وی به خون خواری نیز معروف شده و در مواردی به کندن پوست صورت، جویدن گردن و رگهای قربانی نیز دست میزد...
"آن بنتون" شاهد قتلی به دست مافیا می شود.او برای نجات زندگی خود از شهری به شهر دیگر فرار کرده و به طور مداوم هویت خود را تغییر می دهد اما نمی تواند "میلو" رئیس قاتلان را از ذهن خود بیرون کند...
یک روانی، پس از اینکه از زندان آزاد می شود به محله قدیمی اش باز می گردد. او به دنبال زنی است که قبلاً قصد داشته به او تجاوز کند و مردی که از آن زن محافظت می کرده...
"هری" کلاهبرداری خرده پا متوجه می شود در عمارت قدیمی که "بانو سنت ادموند" به همراه سه یتیم و خدمتکارش در آن زندگی می کنند گنجی بزرگ مخفی شده است.او "کیسی براون" را استخدام می کند تا "بانو سنت ادموند" را متقاعد کند که او نوه گمشده اش است و...
"رایان جیکوب" دختری سیزده ساله به همراه پدرش در خانه ای دورافتاده در شهری ساحلی زندگی می کنند. اما هرگاه یکی از اعضای شهر از سر کنجکاوی به آنها سر می زند، اثری از پدر ندیده و به نظر می آید دختر به تنهایی زندگی می کند...
یک فیلم گنگستری که همه بازیگران آنرا کودکان تشکیل داده اند.در عوض گلوله های واقعی آنها از اسلحه هایی استفاده می کنند که قربانی را با خامه می پوشاند!فیلم داستان ظهور "باگسی مالون" را روایت می کند...
تراویس بیکل جوانی است که دچار بیخوابی است به همین دلیل تصمیم میگیرد تا شبها به عنوان راننده تاکسی در خیابانهای نیویورک مشغول به کار شود. اما شبهای نیویورک مکان خوشایندی برای گذراندن زمان نیست، چرا که خیابان مملو است از بدکارهها، معتادین و انواع انسانهای رنگینپوستی که به خاطر تعلق داشتن به طبقات پایین جامعه راهی جز توسل به بزهکاری ندارند. در این میان تراویس با دختری آشنا میشود که در یک آژانس خصوصی کار میکند اما به دلیل منزوی بودن تراویس رابطهشان راه به جایی نمیبرد. تراویس تصمیم نهایی را میگیرد و عزم خود را جزم میکند تا مانند باران خیابانهای نیویورک را از فساد و آلودگی بشوید...
زندگیهای متعدد مارتین اسکورسیزی را از طریق مصاحبههای صمیمانه با خود این مرد، دسترسی به آرشیو خصوصی او، به علاوه گفتگوهایی با رابرت دنیرو، لئوناردو دیکاپریو، مارگو رابی، دنیل دی-لوئیس، استیون اسپیلبرگ و موارد دیگر، کاوش کنید.
این مجموعه انیمیشنی داستانهای خانواده آدامز را روایت میکند که با یک اتومبیل عجیب و ترسناک در سرتاسر کشور مسافرت میکنند و با دوستان جدیدی چون آبیگل خفاش، اوچو هشتپا و تمساح برخورد میکنند. هانا باربرا اولین بار خانواده آدامز را به عنوان مهمانهای ویژه در برنامه محبوب اسکوبی دو به کار برد. حضور آنها به قدری مورد استقبال قرار گرفت که شرکت آنها را به یک برنامه مستقل تبدیل کرد. در این برنامه، خانواده با یک اتومبیل عجیب و ترسناک در آمریکا مسافرت میکنند که حتی میتواند یک حفاظ آبی در هنگام استقرار شبانه برای آنها بسازد.