ساتان، خدای شیاطین است، اما فقط یک چیز هست که او ندارد، و اون ماده ایست که در جهان انسان ها وجود دارد که باعث بیشتر شدن قدرتش می شود!! به همین هدف، او رین را بوجود می آورد، اما این پسر، بچه یک انسان نیز هست، اما ...
لاکپشتهای نینجا جهش یافته نوجوان همتای خود را ملاقات میکنند - به معنای واقعی کلمه! لاک پشت های نینجا مدرن و ریگ باید با همتایان کارتونی کلاسیک خود متحد شوند تا جلوی دو خردکن و نقشه های چند بعدی آنها را بگیرند.
داستان انیمیشن ادامهای بر شماره قبلی آن یعنی «پلیس سیار ۱ – Patlabor 1: The Movie» میباشد. در این قسمت با تایید حملهای تروریستی به نیروی هوایی، گروه ویژه شماره ۲ در میان یک درگیری رو به رشد سیاسی گرفتار میشود و تصمیم میگیرد…
انیمیشن مربوط به شهر توکیو و سال ۱۹۹۹ میشود. یک خودکشی مرموز در شهر رخ داده است و رباتها نیز از کنترل خارج شدهاند. در این بین دو مامور پلیس، عضو گروه ویژه شماره ۲، وظیفه دارند تا با استفاده از سرنخهای بدست آمده جلوی ویرانیها را بگیرند…
در سال ۲۲۰X، سوبارو هوشیکاوا، دانشآموز کلاس پنجم، در سوگ مرگ پدرش، اختراعی به نام ویژوالایزر به او داده میشود که توسط پدرش ساخته شده است و به او اجازه میدهد موجودات فضایی مبتنی بر امواج رادیویی را که سعی در نابودی جهان دارند، ببیند. او به همراه یک موجود فضایی به نام وار-راک، به عنوان قهرمان راکمن برای نجات زمین میجنگند.
داستان گروهی از جنایتکاران و افراد ناجور را دنبال میکند که تنها کسانی هستند که میتوانند از فرو رفتن پادشاهی در هرج و مرج جلوگیری کنند، زمانی که یک شیء باستانی مرموز که قادر به تغییر شکل واقعیت است به دست افراد نادرست میافتد.
در یک دنیای جادویی، جادوگران و جنگجویان به نام خیر و شر شروع به جنگیدن میکنند! در یک مدرسه جادوگری، پنج دختر نوجوان انتخاب میشوند تا با جادوی خود از جهان دفاع کنند.
رین و همراهانش با موفقیت پادشاه ناپاک را پس از رستاخیز او در کیوتو شکست دادند و به روال روزانه خود در آکادمی True Cross بازگشتند. با این حال، Order of True Cross شروع به دریافت تعداد فزاینده ای از پرس و جوها در مورد شیاطین کرده است، زیرا موجی از رویدادهای عجیب در سراسر این سیاره گسترش می یابد ... در همین حال، رین و سایر Exwires برای حل این پدیده مرموز کار می کنند. دانشگاه با این حال، در طول جشنواره آکادمی True Cross، لوسیفر، پادشاه نور و فرمانده کل ایلومیناتی، ناگهان ظاهر می شود. لوسیفر با هدف احیای شیطان خدای شیطان و متحد کردن پادشاهی بشر، آسیه، و پادشاهی شیاطین، جهن، به یکی از ارکان صلیب حقیقی اعلام جنگ میکند. و برای انجام این کار، او ادعا می کند که ایزومو برای یک "طرح" خاص ضروری است.
در دنیایی که تاریخ آن کمی با دنیای ما متفاوت است، انیمه K داستان پسر جوانی را روایت میکند که زندگیاش در جنگ روانی بین هفت پادشاه گرفتار میشود. یاساری ایزانا، که با نام شیرو نیز شناخته میشود، به دلیل جنایتی که هیچ خاطرهای از ارتکاب آن ندارد، تحت تعقیب است. او توسط دو گروه هومورا و سپتر 4 تعقیب میشود. در حالی که شیرو در حال فرار است، کورو یاتگامی به او کمک میکند. این ملاقات سرنوشتساز زندگی شیرو را برای همیشه تغییر میدهد.
مردم توکیو که به ظاهر هیچ ارتباطی با یکدیگر ندارند، توسط پسری با چوب بیسبال طلایی مورد ضرب و شتم قرار میگیرند. کارآگاهان در تلاش برای یافتن ارتباطی بین قربانیان، متوجه میشوند که زندگی قربانیان پس از ضرب و شتم، به نوعی بهبود یافته است.
در روز اول مدرسه دختر زیبایی به نام هاروهی سوزومیا خود را به عنوان کسی که “علاقه ای به انسان های معمولی ندارد” معرفی می کند. او از هر گونه بیگانه، سفر کننده در زمان، لغزنده یا اسپر درخواست می کند که به او بپیوندند. کیون پسری که جلوی هاروهی نشسته و تنها شخصی است که با او صحبت می کند، رفتار عجیب و غریب او را تماشا می کند. با دیدن اینکه هاروهی به همه باشگاه های مدرسه می پیوندد و سپس ترک می کند، کیون به طور ناخودآگاه به هاروهی ایده ای می دهد که باشگاه خودش را بعد از مدرسه تشکیل دهد. سپس کیون و چند نفر دیگر خود را در برگاد سوزومیا هاروهی (S.O.S. Brigade) که با شعار “جهان را با سرگرم کردن آن نجات دهید” فعالیت می کند، به طور واقعی کشیده شده اند.
بعد از سه سال غیبت، ناروتو به روستای خود باز میگردد و با دوستان قدیمی خود ملاقات میکند. اما شادی این دیدار طولی نمیکشد چون گروه شرور آکاتسوکی دست به کار شده و قصد دارند نقشههای شوم خود را عملی کنند. ناروتو و همتیمیهایش باید با آنها مبارزه کنند و تواناییهای خود را نشان دهند. در این راه، ناروتو با چالشها و تصمیمات دشواری روبرو میشود که باید با آنها کنار بیاید. هدف اصلی او همچنان پیدا کردن و نجات دادن دوست قدیمیاش، ساسوکه است.
در آیندهای که پیشرفتهای تکنولوژیکی و رباتیک به امری عادی تبدیل شدهاند، سرگرد موتوکو کوساناگی و بخش ۹ وظایف دشواری را که از عهده پلیس خارج است، بر عهده میگیرند. بخش ۹ از هکرها، تک تیراندازان، کارآگاهان و سایبورگها برای خنثی کردن مجرمان سایبری و نقشههای آنها برای حمله به افراد بیگناه استفاده میکند.
یک شهر کوچک در جایی در ژاپن وجود دارد که اطراف آن را طبیعت احاطه کرده است. در این شهر، مدرسه بزرگ و باشکوهی به نام Otobashi Gakuen وجود دارد. که برای آشنایی دانش آموزان با طبیعت تاسیس شد. این داستان با Kurusugawa Himeko شروع می شود. او یک دانش آموز عادی است که به Otobashi Gakuen می رود. او با دو دوستش هیمکاوا چیکان و اوگامی سوما روزهای مدرسه ای روشن و لذت بخشی را سپری می کند. چیکان تنها دختر یک خانواده برجسته است. او هم در رشته های دانشگاهی و هم در رشته های ورزشی سرآمد است. او همچنین مهربان و زیبا است و باعث محبوبیت او در بین سایر دانش آموزان شده است. اوگامی سوما دوست دوران کودکی هیمکو است. او در بیان مستقیم احساسات خود مشکل دارد، اما بسیار صادق است. در شانزدهمین سالگرد تولد هیمکو، یک ماه تاریک خورشید را مسدود می کند و اوروچی ها بیرون می آیند تا جهان را نابود کنند. اما چرا هیمکو را هدف قرار می دهند...؟ بر اساس مانگای کایشاکو
در زمان جنگهای خونی ژاپن فئودال, بسیاری از ژنرال ها با داشتن قدرتهای خارق العاده ای در نزاعی بی پایان بر سر قدرت می جنگیدند ولی یك مرد نشان داد که بزرگترین تهدید به حساب می آید، لرد سیاه اودا نوبونواگا . ساندا یوكیمورا و داته ماسامونه دو جنگجوی جوان از مناطقی جدا ، که رقیبان سرسخت همدیگر هستند اتحادی را با بقیه جنرال ها برای سرنگونی شاه شیطانی بوجود می اورند . و اکنون در فصل دوم این انیمۀ زیبا شاهد ظهور پادشاه شیطانی دیگری به نام تویوتومی هیدِیوشی هستیم که با قدرتی بی نظیر در پی متحد کردن تمام سرزمین آفتاب تابان(ژاپن امروزی) هست و دوباره داته ماسامونه و سانادا یوکیمورا به مقابله با این قدرت بلند میشن …..
“ميکي کويشيکاوا” يک زندگي عادي داشت – تا وقتي پدر و مادرش به او ميگويند قصد دارند از هم جدا شوند… ابتدا مخالفت ميکند، تا وقتي با “يو ماتسورا”، پسر خوشتيپ زوج ديگري که پدر و مادرش ميخواهند پس از طلاق همسرهايشان را عوض کنند، آشنا ميشوند. حالا که در عمارتي بزرگ با همديگر زندگي ميکنند، “ميکي” و “يو” عاشق همديگر ميشوند. بايد با احساسات خود، کساني که ميخواهند با آنها باشند و هر چيزي که بازي سرنوشت و اقبال بر سر راه آنها ميآورد، کنار بيايند…
جین یه بچه عجیب هستش با یه علامت روی دستش داره. اون زندگی فقیرانه ولی در عین حال آرومی رو با پدربزرگش همراه با سایر آواره ها و خانه به دوش های بی بضاعت , پشت سر میذاره . تا اینکه یه روز زندگی آرومش با ظاهر شدن یه هیولای عجیب غریب به اسم پلیر یا بازی کننده عوض میشه , کسی که شروع به قتل عام بریدن سر تمام نزدیکان اون میکنه و …
آساکورا يو يک شَمَن است ، بدين معنی که او ميتواند روح ها را ببيند و با آنها ارتباط برقرار کند . يـو ميکوشد تا يک شمن کينگ (شاهِ شمن) بشود که قوی ترين بين شمن هاست . کسانی که در اين راه به او کمک ميکنند ، پسری کوتاه قد که ميتواند روح ها و آمی داراموها (روح های نگهبان) رو ببيند ، روحِ سامورايی ای پير و همکار يـو هستند . هرچند ، در اين بين کسان ديگری هم به دنبال کسبِ لقب شمن کينگ اند.