داستان، ماجراهای اودیسه را پس از جنگ تروآ، در راه بازگشت به خانه، نشان میدهد. او با موانع و موجودات خطرناکی مانند پولیفموس، سیرنها و سیرسه مواجه میشود و در نهایت، پس از سالها، به همسرش پنهلوپه میپیوندد.
یک وکیل آمریکایی تلاش می کند پرونده ای را علیه یک دلال محروم که دختران را به بانکوک می فرستد تشکیل دهد. ابتدا، او باید اعتماد یک روسپی جوان را که تنها با شماره 18 شناخته می شود جلب کند...
یک شرور سابق آشفته به خدمه رنگارنگ یک سینمای قدیمی میپیوندد و شروع به بازسازی زندگی خود میکند، اما زمانی که میفهمد تئاتری که به آن عشق میورزید آنطور که به نظر میرسد نیست، ایمانش به خدا آزمایش شده است.
لوگان (هیوجکمن) در ژاپن به سر می برد و در آنجا با سامورایی ها درگیر می شود و نبردی حماسی برای او رقم می خورد که زندگی او را برای همیشه تحت تاثیر قرار میدهد...
مرد فلزی با دختر عموی غیرقابل پیش بینی خود، سوپرگرل، یک تیم را تشکیل داده اند. سوپرمن درباره ی نیروی بیرحمی با نام “برانیاک” آموزش هایی می بیند، کسی که شهر اصلی کریپتون را از دست کاندورها به اسارت کشیده است. سوپرمن باید متروپلیس را محاصره نماید و از سیاره ی مادری خود در برابر نیروی درحال رشد برانیاک محافظت کند و…
کارگری به نام “داگلاس” پس از مراجعه به شرکت « ریکال » احساس می کند که جاسوس است و به خودش مشکوک می شود. شرکت “ریکال” خاطرات افراد را با خاطرات جدید عوض می کند و برای آنها گذشته ای می آفریند که دوست داشتند داشته باشند. اما تعویض خاطرات “داگلاس” درست پیش نمی رود و پای او به ماجرا های عجیب و غریبی باز می شود...
ارون، ورزشکار دبیرستانی، در هجدهمین سالگرد تولدش هویت خود را به عنوان "رهایی بخش" کشف می کند. او باید با قدرت های خود فرشتگان سقوط کرده را به بهشت بازگرداند و با دشمنان خود بجنگد.
زن جنگجویی بنام «الکترا» که بتازگی از مرگ نجات یافته، اکنون سعی دارد از یک پیرمرد و دخترش، در مقابل مامورانی که دارای قدرت های ماورای طبیعی هستند، محافظت کند...
جیمز باند» (برازنان) پس از مأموریت ظاهرا ناموفقی که در کره ی شمالی داشته و تحمل چهارده ماه شکنجه و بازجویی، در حالی آزاد می شود که او را مهره ی سوخته تلقی می کنند. اما «باند» وارد عمل می شود تا جایگاه از دست رفته را دوباره به چنگ بیاورد. سرانجام نیز پی گیری هایش اوم را به «گوستاو گریوز» (استیونز) می رساند. «گریوز» تاجر الماسی است که اختراعی جدید به نام ماهواره ی ایکاروس را در اختیار دارد. ایکاروس می تواند ستون نور و انرژی ویران گرش را به هر سوی زمین که بخواهند، هدایت کند و …
داستان سریال در آینده رخ میدهد که ضمیر انسانها دیجیتال شده و قابل ذخیره و انتقال به جسمی دیگر است. یک زندانی در بدنی جدید زنده میشود تا داستان یک قتل پیچیده را حل کند تا بتواند آزادیاش را دوباره به دست آورد
سریال داستان سه نفر است که هیچ ارتباطی با هم ندارند اما هر کدام قسمتی از یک رویای مشترک را در خوابشان می بینند. هر کدام باید یک ماموریت کاملاً مرموز و شخصی را انجام دهند. یکی به دنبال دوست دختر گمشده اش می گردد، نفر دوم به دنبال یک کودک مفقود شده است و نفر سوم نیز باید مادر بیمارش را درمان کند. آنها باید از سرنخ هایی که در خوابشان می بینند برای انجام این ماموریت ها استفاده کنند...
داستان این سریال در مورد یه دکتر بیچاره هست که از طرفی باید تلاش کنه تا شغل و زندگی حرفه ای خودش رو نگه داره و از طرف دیگه باید تلاش کنه تا همسر و فرزاندش رو هم راضی نگه داره چون اونا اصلا میونه خوبی به شغل پدر خانواده ندارن...
سریال Hustle داستان یک گروه از نوابغ نخبه است که قابلیت های فراوانی در کشف کلاهبرداری های سازمان یافته دارند. آنها در هر قسمت از سریال با شکل خاصی از کلاه برداری دست و پنجه نرم میکنند. در این داستان پنج شخصیت اصلی ایفای نقش میکنند. میکی که در نقش رهبر گروه برنامه ها را زمان بندی و پیاده می کند. آلبرت مرد کهنه کار و با تجربه گروه است و به واسطه تجربه خود می تواند شرایط را تحت کنترل بگیرد. Ash نقش آنالیز گر را دارد و کنترل شرایط را پیش از انجام ماموریت به عهده دارد. استیسی نقش نکته انحرافی را در انجام ماموریت ها به عهده دارد. او می تواند مرد ها را به راحتی اغفال کند. و آخرین شخصیت یک جوان آماتور و سر به هواست که میکی میخواهد او را تربیت کند...