«فرمانده پیکارد» و خدمه اش، بروگ ها را در سفر زمانی به گذشته تعقیب می کنند، تا مانع از بر هم زدن اولین تماس زمینی ها با موجودات بیگانه فضایی در تاریخ شوند...
"جیکوب" به موسسه "بنجامنتا" می رود تا تبدیل به یک خدمتکار شود. به همراه هفت مرد دیگر زیر نظر "لیسا"، او درسهای خسته کننده حرکتی، طراحی دوایر و فروتنی را می آموزد و...
فیلم داستان زندگی "حضرت یوسف" که توسط برادرانش به بردگی فروخته شد را روایت می کند.برادرانش به توانایی تعبیر خوابش و علاقه پدرشان به او حسادت می کردند...
"چارلز بردلی" و مادرش "مری" به شهری کوچک نقل مکان می کنند.آنها "خوابگرد" میباشند و می توانند ظاهر خود را تغییر دهند و به نیروی زندگی زنان جوان احتیاج دارند.چالرز دختری جوان را به عنوان قربانی بعدی خود انتخاب کرده و...
"هنری چیناسکی" مردی الکلی است که در آپارتمانی سطح پائین زندگی کرده و هر وقت بتواند کاری پیدا کند برای دیگران کار می کند.او تصمیم می گیرد احساسات و دید خود را نسبت به دنیا از طریق شعر و داستانهای کوتاه نشان دهد...
«اريک ليدل» اسکاتلندي (چارلسن) و «هارولد ايبراهمز» (کراس) - پسر يک يهودي اهل ليتواني - با پيراهن انگلستان در مسابقات دوي المپيک سال 1924 پاريس شرکت مي کنند و برنده ي مدال طلا مي شوند...
پس از سقوط هواپیما، دو برادر ناتنی که با یکدیگر اختلاف دارند، در جزیرهای دورافتاده و شگفتانگیز فرود میآیند. در این جزیره، انسانها و دایناسورها با یکدیگر در صلح و آرامش زندگی میکنند و جامعهای آرمانی را تشکیل دادهاند. اما این آرامش در حال تهدید است.
داستان Deadwood در شهری کوچک در جنوب ایالت داکوتای فعلی در اواخر سال ۱۸۰۰ میلادی روایت می شود. از سراسر امریکا برای یافتن طلا مهاجران بساری کوچ می کنند که با یافتن طلا یک شبه ره صد ساله را بپیمایند. این شهر که در ابتدای تاسیس خود بدون هیچ قانونی اداره می شود و همه کاره ان شخصی است به نام “سورنجن” که صاحب بار و فاح شه خانه ای در “ددوود” می باشد که قانون را از طریق خود اجرا می کند. سورنجن با کاریزمایی شبیه بیل قصاب دارو دسته های نیویورکی شاید جذاب ترین شخصیت “ددوود” باشد .شخصیتی بی رحم اتشین مزاج و گاهی شوخ طبع. و این را بگویم که وجود این شخصیت در این سریال کافی است که شما را به دیدن این سریال ترغیب کند...
پریری که هفت سال پیش ناپدید شده بود و کور بود، حالا که بیست ساله شده است، با چشمان سالم به خانه بازگشته است. برخی او را معجزه می خوانند، اما برخی دیگر از خطرناک بودن او می ترسند.
سریال در مورد یه دکتر یا پزشک خانواده که دفتر کارش توی یه محله پایین و فقیر هست. این دکتر که اسمش “بکر” هست، آدم بد اخلاق و بدعنق و بدقلق و کم صبریه و دائم به همه چی ایراد میگیره و غر میزنه. کلا هم ۲ تا دوست داره یکیشون که یه دختره که یه کافه قدیمی رو اداره میکنه و بکر صبحانه و ناهارش رو اونجا میخوره دوست دیگرش هم یه مرد نابینا هست که بغل همون کافه، دکه روزنامه فروشی داره هرروز صبح بکر به این کافه میره، قهوه میخوره و سیگارش رو میکشه بعد میره سرکار. سریال حوادث اطراف این فرد رو نشون میده و نظریات “بکر” و غر زدنهاش و برخوردش با موضوعات مختلف رو بیان میکنه ...