این فیلم مستندی درباره توماس مولر، فوتبالیست مشهور آلمانی، اشاره دارد و به بررسی شخصیت واقعی او در خارج از زمین فوتبال میپردازد و او را در کنار خانواده و دوستانش نشان میدهد.
با صدای کوبیدن شالی، برنج در ظرف جای میگیرد؛ و با غرش رعد، قطرههای باران بر زمین فرود میآیند. با بیل بر دوش، زیر آسمان به کشاورزی مشغولیم. این شعر عامیانه کودکانه، که در میان مردم هاکای ساکن در غرب استان فوجیان چین بسیار رایج بود، به سختی کار کشاورزی و شالیکوبی اشاره دارد.
دو فوتبالیست بازنشسته با هدف اثبات قدرت آموزش، مأموریت بلندپروازانهٔ ایجاد علاقه به کتابخوانی در ۳۰ مهدکودک طی ۳۰ روز را آغاز میکنند. این چالش زمانی، برای این پدران، به یک مأموریت شخصی و عمیق تبدیل میشود.
تلفن دزدیدهشدهی یک ویراستار بازفید در نیویورک، در چین پیدا میشود و همین امر یک دوستی بعید را با مردی چینی رقم میزند. داستان آنها جهانی شده و موفق به کاهش اختلافات فرهنگی میشود.
ریکو کامبایاشی و مینامی مائزونو که در دانشگاه با هم آشنا شده بودند، عاشق هم شدند و زندگی مشترک خود را آغاز کردند. ریکو بعد از ازدواج و به پشتوانه حمایتهای مینامی توانست به نویسندهای پرفروش تبدیل شود، اما مینامی نتوانست به آرزوی خود برای خوانندگی دست یابد. روزی، یک حرف نسنجیده از ریکو، رابطه آنها را به نقطه فروپاشی رساند و به یک مشاجره شدید منجر شد. صبح روز بعد، ریکو بیدار میشود و...
در سال 2004، هنگام بازسازی زندانی در اسرائیل، قدیمیترین عبادتگاه مسیحیان کشف شد. این مکان دارای موزاییکی است که عیسی را خدا معرفی میکند. مستندی درباره اهمیت تاریخی و مذهبی این مکان ساخته شده است.
پس از یک تراژدی، کی، زن کمرویی که به ناشر بیباک روزنامه تبدیل شده بود، در جریان واترگیت نیکسون را به چالش کشید و با پیشگامی در رسانه و شکستن موانع جنسیتی، موفق به دریافت جایزه پولیتزر شد.
این فیلم ماجراجویانه خانوادگی در کوههای غولپیکر برفی در اواخر اشغال آلمان اتفاق میافتد. گروهی از کودکان قهرمان یک خلبان فرانسوی سقوطکرده را نجات میدهند. اقدامات آنها شبیه به بازی معروف "تلفن خراب" است - خلبان مانند یک پیام مخفی - تحویل مخفیانه - در مدرسه، بین روستاهای کوهستانی دست به دست میشود. اما کودکان بازی بسیار پرخطری انجام میدهند.
این فیلم، امید را همچون گلبرگهایی که در میان دشواریهای پیش روی یک مادر و پسر میرویند، به تصویر میکشد. این مادر و پسر در ظاهر افرادی عادی هستند، اما برای یکدیگر بسیار ویژه و بینظیرند.
راوی معتقد است هیچ چیز ترسناکتر از یک فرد فضول با وقت آزاد زیاد نیست. «آن گئو-اول»، فعال عدالت اجتماعی، پس از سکونت موقت در آپارتمانی، متوجه صدای کوبشهای شبانه میشود که آسایش ساکنان را سلب کرده است. او تصمیم میگیرد عامل این صدا را پیدا کند و در این راه، همسایگانش را نیز با خود متحد میکند.
گروه محبوب کیپاپ IVE، اولین تور جهانی خود را تحت عنوان «SHOW WHAT I HAVE» در سینماها به نمایش میگذارد. این برنامه شامل اجرای دوباره کنسرت سئول است که دربرگیرنده آهنگهای پرطرفدار، گفتگو با اعضای گروه و تصاویری از پشت صحنه سفرهای جهانی آنها میشود.
مگان، مدیر یک شرکت، برای کمک به خواهرش که زندگی پر هرج و مرجی دارد، هیئتی تشکیل میدهد. در این میان، او با یک استاد روانشناسی آشنا میشود که به جنبههای پنهان شخصیتش دسترسی پیدا میکند و رابطهای عاشقانه بینشان شکل میگیرد.
یک کارمند هتل بدبین و کنایهگو در جزیره کوراسائو، در یک حلقه زمانی گرفتار شده و مجبور است هر روز را از نو تجربه کند. زندگی تکراری و ملالآور او با ورود یک ستاره سینمای خوشسیما، به شکل غیرمنتظرهای تغییر میکند. این بازیگر مشهور ممکن است راه حلی برای پایان دادن به این وضعیت غیرعادی و تکرار روزها باشد.
این سریال بر اساس رمان تحسین شده بازی های مقدس اثر ویکرم چندرا ساخته شده است. «سرتاژ سینگ» پلیس شهر بمبئی می باشد و بعد از اینکه در مورد رییس گانگستر شهر Gaitonde گزارشی دریافت می کند، در رابطه با او مشکلات و درگیری هایی پیدا می کند. در ادامه زندگی این دو نفر به هم گره می خورد و معلوم می شود وارد بازی ای بزرگ تر از خودشان شده اند...
این سریال که در مدت ۱۰ سال فیلمبرداری شده یک سریال واقعی هیجان انگیز راجع Steven Avery هست. کسی که به جرم تجاوز و قتل به زندان میرود ولی بعد ۱۸ سال معلوم میشود بی گناه بوده….
تونی بزرگه (تونی دنزا) یک پلیس سابق دوست داشتنی است که هیچوقت به قوانین توجهی نمی کند. او با پسرش تونی جونیر (جاش گروبن) زندگی می کند، که یک کارآگاه منطقی و مطیع قانون است و سخت ترین پرونده های جنایی بروکلین را حل می کند. این زوج عجیب، به همکارهای غیر رسمی تبدیل می شوند، آن هم وقتی تونی بزرگه به پسر محتاطش نصیحت های رک و راست و خیابانی می دهد.
در زمانهای قدیم، آن هنگام که انسانها و اهریمنان در کنار هم همزیستی نامسالمت آمیزی داشتند، پادشاهی از اهریمنان شاهدختی انسان را به گروگان گرفت و در قلعه خود حبس کرد. بِرِفت، موالیان شاهدخت در اندوه غیابش سینه زنی میکردند... تا قهرمانی برخیزد و شاهدخت را نجات دهد! اما تا ظهور این سلحشور در زره درخشانش، یک شاهدخت اسیر چه میتواند بکند؟ نگهبانان خرسکی با بال های خفاشی بسی ناز هستند، ولی خب، این اسارت کسل کننده است! چنین بود که وی تصمیم گرفت ساعات طولانی اسارت را در خواب بگذراند، اگر بتواند اندکی آرامش بیابد، و یا از بیخوابی بگریزد!
این سریال در رابطه با فیلم نامه نویسی است که با کسی قرار نمی گذارد و بازیگر زن ژانر کمدی-عاشقانه ای که اجازه ی قرار گذاشتن ندارد. نقطه ی اوج داستان زمانی است که این دو در می یابند که ایده آل های یکسانی برای زندگی دارند…
«مریخ؛ سرخ» در سال 1923 اتفاق میفتد، در دوره ای که خون آشام ها مدتی است وجود دارند. اما کنون شمار آن ها درحال افزایش است و منبع اسرارآمیزی از خون مصنوعی که آسکرا نامیده میشود نیز از ناکجا پدیدار شده است. دولت ژاپن در آن سو «کد صفر» را ایجاد کرد، هنگی از ارتش با مسئولیت رویارویی با نیروهای خون آشام ها. و برای ردیابی خون آشام ها، چه راهی بهتر از استفاده از خودشان؟ تاسیس شده توسط سرگرد فرمانده ناکاجیما، این هنگ که پیش از این مسئول جنگ اطلاعات بوده، حال موظف به رویارویی با بحران خون آشام ها میشود.
این وب درام در مورد یون سو میباشد. او در اصل یک خون آشام 118 ساله از مادری انسانی و پدری خون آشامی است. یون سو توانایی های یک خون آشامی را دارد اما میخواهد زندگی یک انسان معمولی را داشته باشد …
ژو زیائو یک از طرفداران رمان های کاراگاهی است. ژائو فنژو نیز دانشجوی علوم جنایی است و در این رشته بسیار استعداد دارد. این دو در یک عاشقانه شیرین قرار میگیرند ولی …
داستان این سریال در رابطه با روح دختری دبیرستانی که پنج سال پیش جان خود را از دست داده و پسری دانشجو و جن گیر میباشد که توانایی دیدن و شنیدن صدای ارواح را دارد. چیزی که پسر در رابطه با خود متوجه می شود این است که می تواند به ارواح دست بزند و با آنها مبارزه کند. لذا در مواقعی که محتاج پول است و نمی تواند کار پاره وقت با دستمزد مناسب پیدا کند، آگهی های آنلاین برای جن گیری می گذارد. یک شب برای گیر انداختن یک روح استخدام می شود و با روح دختری دبیرستانی مواجه می شود و …
نسل اول ابرقهرمانان تقریباً یک قرن دنیا را در امان نگه داشته اند. اکنون فرزندان آنها باید در یک درام حماسی که ده ها سال در آن پیمایش می کند و پویایی خانواده ، قدرت و وفاداری را دنبال می کنند ، به ارث خود برسند.
دیل ماجراجویی خونسرد، آرام و بسیار ماهر است که علیرغم جوانی نامی برای خود دست و پا کرده است. یک روز در ماموریتی در اعماق جنگل به دختر شیطان کوچکی که تقریبا در حال مرگ است برخورد می کند. دیل نمی تواند او را در حال مرگ رها کند، او را به خانه برده و سرپرستی اش را بر عهده می گیرد. شیطان باشد یا نه، لاتینا بسیار جذاب است، و ماجراجو به زودی خود را درگیر والدگری می بیند. اما چرا او در جنگل بود، و چرا نشان یک جنایتکار را با خود دارد؟
این سریال در مورد یک زن، هان سونگ جو (Uee) در سی سالگی است که نسبت به عشق دید سردی دارد و تنها به این دلیل می خواهد ازدواج کند که موقعیت اجتماعی بالاتری را به دست آورد…
این مینی سریال مستند تاریخ طبیعی که در سال دو هزار و بیست از شبکه بی بی سی وان پخش شد طی دو سال فیلم برداری شده است. این مستند راهکار های میمون ها، بوزینه ها و میمون های لمور یا پوزه دار را در غیر قابل پیش بینی ترین مکان ها برای زنده ماندن و زندگی کردن نشان ما می دهد و فاش می کند...
روزی یوموگی اساناکا،دانش اموز سال اول دبیرستان فوجیو کیدای، با مردی به نام گااوما روبرو میشود که ادعا میکند"کاربر کایجو"است. ظاهر شدن ناگهانی یک کایجو مصادف بود با ورود یک رباط عظیم الجسه،به نام داینزنون. یومه مینامی،کویومی یاماناکا،و چیسه اسوکاگاوا،در زمان و مکان اشتباه به سمت مبارزه کایجو کشیده شدند.
پارک جو هیونگ (Song Joong-Ki) در هشت سالگی به فرزند خواندگی گرفته شده و همراه خانواده اش به ایتالیا می رود جایی که نامش به وینچنزو کازانو تغییر پیدا کرده و به عنوان یک وکیل و مشاور مافیا فعالیت میکند اما به دلیل به وجود آمدن جنگ میان گروه های مافیایی مجبور می شود به کره جنوبی فرار کند. در آنجا عاشق هونگ چا یونگ (Jun Yeo-Bin) می شود کسی که یک وکیل سخت کوش است و برای برنده شدن در پرونده هایش دست به هرکاری میزند …
این سریال بیانگر داستان انسان هایی است که به دنبال محقق کردن آرزوهایشان می روند، چرا که زندگی فقط یکبار اتفاق می افتد. شیم دوک چول یک پستچی بازنشست 70 ساله است که تصمیم می گیرد رویای زندگی اش یعنی یادگیری رقص باله را محقق کند اما خانواده اش موافق این موضوع نبودند. وِی در آکادمی رقص، لی چه روک را ملاقات می کند. رقاص 23 ساله ای که پس از امتحان کردن ورزش های مختلف به باله روی آورده است. مادر او بالرینی بود که در دوران کودکی لی چه روک در اثر بیماری فوت کرد. او با مشکلات اقتصادی دست و پنجه نرم می کند و به فکر کنار گذاشتن باله است…
پشت هر ستاره ای همیشه تاریکی وجود داره، آیا فکر میکنید که از جهان آیدول ها به اندازه کافی اطلاعات دارید؟ اولین بار، نام یک مجموعه اس که داستان شروع آیدول هارا پیگیری میکند.