باب ساگت در نمایش ویژه یک ساعته خود که شامل داستانها و آهنگها میشود، خود را به عنوان آخرین پدر تلویزیونی که تماشاگران میتوانند به او اعتماد کنند معرفی میکند.
کونیت و آرکین، دو زندانی هستند که در یک زندان محبوسند. کونیت به دلیل مخالفت با بی عدالتی و آرکین به دلیل بیگناهی، هر دو به حبس انفرادی محکوم میشوند. کونیت در آستانه آزادی قرار دارد، در حالی که آرکین با خطر اعدام مواجه است.
این فیلم روایتگر داستان جنگ و درگیری دو گروه میباشد. گروه کیوریو برای پنهان کردن یکسری رازها سعی میکند یک خیابان را به کل نابود کرده و به جای آن یک مکان تفریحی بسازد و در مقابق اعضای گروه شمشیر ، سعی میکنند جلوی آنها را بگیرند. اما…
داستان این فیلم که در شهری کوچک در انگلستان در سال 1959 به وقوع میپیوندد، دربارهی زندگی فلورنس گرین میباشد که تصمیم میگیرد علیه تظاهرات بیرحمانه مردم اقدامی انجام دهد و بدین ترتیب یک کتابفروشی باز میکند تا…
به باورنکردنیترین مکانهای سواری جهان با سوارانی که شایسته چنین مکانی در MOTO: 9 هستند، آخرین مورد از پیشرفتهترین مجموعه ویدیوهای موتوری جهان سفر کنید...
این فیلم که در طی چهارسال ساخته شده است به زندگی شخصی و حرفه ای "کانر مک گرگور" یکی از برترین بوکسورهای حال حاضر میپردازد. از زندگی در خانه مادرش تا بدست آوردن مقام های جهانی و زندگی قهرمانی.
بعد از برق گرفتگی ادواردو گارسیا در منطقه مونتانا ، یک دست ، دنده ها ، توده عضلانی و تقریباً زندگی خود را از دست می دهد ، اما بیشتر از آنچه از دست داده است پیدا می کند...
هاروهی یه دختر درسخون و مثبته که موفق به کسب بورس تحصیلی در یکی از معتبرترین و ثروتمندترین مدارس ژاپن شده ولی از اونجایی که فقیره و پولی برای تهیه ی یونیفرم نداره لباس ساده ی پسرونه می پوشه و چون توی کارتش جنسیتش اشتباه زده شده همه فکر می کنند که اون یه پسره یه رو اتفاقی وارد باشگاه میزبان میشه که در اون پسرهای خوشتیپ و ثروتمند به دخترها سرویس عصرونه میدند و دخترها واسه ی رفتن به اونجا سر و دست میشکنند خلاصه چشمتون روز بد نبینه همین که هارومی تصمیم می گیره که بلافاصله از اونجا بیاد بیرون میزنه یه گلدون 8 میلیونی را میشکنه اون وقته که رئیس باشگاه میزبان اون را مجبور می کنه اونجا بمونه و بعنوان پیش خدمت کار کنه و ...
"موشي" سادهترين فرم زندگي در جهان. آنها بدون هيچ هدف و مقصودي به جز "بودن" وجود دارند. آنها وراي قيدهاي "خير" و "شر" هستند. موشي ميتواند در فرمهاي بيشماري وجود داشته باشد و توانايي تقليد جنبههاي طبيعت مانند گياهان، بيماريها و حتي پديدههايي مانند رنگين کمان را دارند. هرچند اين، تعريفي مبهم از اين دنياي پرتلاطم "موشي-شي" است، تا جايي که ناميدن آنها به عنوان گونهاي از زندگي هم ساده انگاري است. جزئيات در مورد موشي پراکنده است، زيرا بيشتر مردم از وجود آنها آگاهي ندارند. پس موشي چيست و چرا آنها وجود دارند؟ اين پرسشي است که يک "موشي-شي"، "گينکو"، پيوسته به آن فکر ميکند. موشي-شي کساني هستند که در آرزوي درک جايگاه آنها در سلسله مراتب زندگي تحقيق ميکنند. "گينکو" شايعاتي که ميتواند با حضور موشيها مرتبط باشد را پيگيري ميکند. تنها به اين دليل که جوابي پيدا کند. در نهايت، اين ميتواند حتي منجر به معني خود زندگي شود...
در زمان قدیم، نژادی به نام "شوکوجینکی/گوشت خوار ها" بخاطر نافرمانی دو انسان از دستور خدایان و نفرین آن ها بوجود آمدند. نژادی که به تقاص نافرمانی انسان برای زنده ماندن به گوشت انسان احتیاج داشتند. پس از آن مدرسهی هنر های رزمی "کیفوکن" برای مبارزه با این موجودات تاسیس شد. تکنیک های آن نسل به نسل بین خانواده "موموتا" انتقال یافت. تا اینکه پسر جدیدترین رئیس مدرسه "کیفوکن"، "توشیکو" به صورت اتفاقی به یک "شوکوجینکی" بر می خورد...
ساکایی یوجی (Sakai Yuuji) که فکر می کرد زندگی اش تا ابد ادامه دارد ، از دنیا رفته است. در راه بازگشت به خانه ، دنیا از حرکت بازایستاد و او شاهد صحنه ی تکان دهنده ای بود ؛ مردم اسیر شعله های آبی بودند و هیولای بزرگی به شکل یک عروسک آن ها را می بلعید. در لحظه ای که هیولا به ساکایی حمله می کند ، دختری شمشیر به دست با لباس مشکی ، چشمانی قرمز و موهایی به رنگ یاقوت او را نجات می دهد. دختر خودش را یک « فلیم هیز » معرفی می کند ؛ یعنی کسی که موجوداتی از دنیاهای دیگر را شکار می کند. چون در سینه ی یوجی شعله ای آبی بوجود آمده دخترک او را « مشعل » می نامد . یوجی یک جایگزین موقت است زیرا زندگی واقعی اش تمام شده است. او بدون ترس و واهمه با این دخترک شگفت انگیز دوست می شود و او را « شانا » می نامد و برای مبارزه با موجودات دنیاهای دیگر به او می پیوندد.
داستان این سریال روایتگر استیون است که برای خاکسپاری برادرش مایکل از چین به لندن باز میگردد و درمنزل استیون یک زن بیمار است که درکما است .اومتوجه می شود که برادرش درگیر یک مسئله محرمانه شده و آن ویروس ناشناخته است که در بدن افغانها و پاکستانیها زده ، همه آنها مرده اند. استیون جهت کشف معما به زن برادرش کمک کرده و …
یک تاجر ژاپنی که توسط دزدان دریایی امروزی اسیر شده، توسط شرکتش طرد شده و به حال خود رها میشود. او که از زندگی یکنواخت و پراسترس کاری خسته شده است، ترجیح میدهد به جای بازگشت به زندگی قبلی، به گروه دزدان دریایی که او را ربودهاند بپیوندد.
در یک روستایی که در زیر زمین وجود دارد،سیمون و کامینا محدودیت هایی توسط ریش سفید روستا بهشون اعمال می شه،و بعد از صورت نیم تنه ای که سیمون پیدا می کند اتفاقاتی می افتد و یک روبات دیگر از آسمان وارد روستا می شود و خطر هایی ایجاد می شود که سیمون و کامینا باید جلویش را بگیرند...
آماندا پرایس، یک کارمند بانک است که حوصله ش از کارش سر رفته، او پس از کشف یک در عجیب در حمام خود، در کتاب مورد علاقه ش از آستین، به معنای کامل کلمه گم میشود و جای خود را با قهرمانش در کتاب، الیزابت بنت عوض میکند. پس از اینکه وی با خانواده بنت آشنا میشود و به میستر دارسی معروف (الیوت کوان- قطب نمای طلایی) برخورد میکند، آماندا چگونه میتواند این داستان عشقی مشهور را در مسیر خود نگاه دارد؟
در قاره شناور نئو ورونا، خانواده مونتاگ کنترل را به دست گرفت و همه اعضای خانواده کاپولت را به قتل رساند، همه را به جز دختر خانواده کاپولت، جولیت فیاماتا آستو کاپولت. 14 سال بعد، جولیت و افراد باقی مانده کاپولت به صورت مخفی از دستان اهنین خانواده مونتگ زندگی می کنند. جولیت خیلی وقت هست که قتل عام خانواده و هویتش را فراموش کرده، و همانند ادین و قهرمان عدالت شهر لباس بر تن کرده است، در یک فرار ناگهانی "رد ویرلوید" در فرار های روزمره اش موجب میشود تا با "رومئو کندروبانتو مونتگ" ملاقات کند، سرنوشت پسرِ مهربانِ مونتگ ستمگر مقرر شده تا هر دو آنها به زودی عاشقانِ بدشانس هم بشوند. عاشقانی که به دستِ ستمگر سرنوشت به بازی گرفته شده اند...
مستند سریالی Apocalypse World War 1 ، داستان برخی از اتفاقات جنگ جهانی اول می باشد که در آن سال ها رخ داده و برخی از این اتفاقات هنوز بصورت یک راز باقی مانده است . در این مستند سریالی که توسط National Geographic تهیه و منتشر شده است تهیه کنندگان در تلاش هستند تا با روایت این داستان ها به برخی از این ابهامات خاتمه دهد ..
"گوکو" با پسر تازه اش برگشته ، اما درست زمانيکه اوضاع دارد به روال عادي برميگردد، ماجرا ادامه پيدا ميکند. او با رو در رو شدن با دشمناني مثل "فريه زا"،"سل"،"بو" شايستگي خودش را ثابت ميکند وپي به نژاد خودش يعني"سايان" ميبرد. و قادر به دستيابي به فرم 3 سوپر سايان ميشود .افراد زيادي را ملاقات ميکند . همينطور دوستان و دشمناني پيدا ميکند اما با اين حال اينقدر وقت پيدا ميکند که يک خانواده را اداره کند و يک سايان الکي خوش مثل هميشه باشد.
یک نمایش بحث برانگیز است که از مسائل مربوط به فرهنگ عامه بریتانیا گزارش شده است. مواد مخدر، حقوق حیوانات، جنایت، مسائلی است که در مطبوعات بر آنها متمرکز شده است….