Johnathon Schaech

یک معلم آرام و یک متخصص مواد مخدر باید بفهمند که چگونه می توانند موجودی غیرقابل توقف را که از نور و انرژی تغذیه می کند و با سرعت تصاعدی حرکت می کند، متوقف کنند، قبل از اینکه همه چیز را در مسیر خود نابود کند...

یک مامور مخفی DEA از نیروی وحشیانه استفاده می کند تا نوار عمویش را از شر دونده های بی رحمانه مواد مخدر نجات دهد که قصد دارند این چاله آبیاری را متعلق به خود بدانند...

یک دیپلمات آمریکایی و نامزدش وارد دنیای مخوف در بوداپست مجارستان می شوند تا بفهمند چه کسی با یک فیلم که از آنها با یک روسپی گرفته شده است آنها را سیاه نمایی می کند.

سول گود، مردی که تا به حال بدون زحمت زیادی زندگی کرده بود، ناگهان با مشکلات مالی روبرو می‌شود و مجبور می‌شود به دنبال کار بگردد. در همین حین، با زنی روبرو می‌شود که هوشمندی‌اش باعث می‌شود سول نتواند او را فریب دهد.

داستان دختري كه وقتي با آقاي رايت ملاقات مي كند مي فهمد كه مجبور است آداب معاشرت با ديگران را فرا بگيرد.

"شان" به وسیله یک مرسدس قدیمی به سمت مراسم عروسی خواهر خود به راه می افتد.او در میانه راه "نیک" را سوار کرده و متوجه می شود که او شکارچی خوناشام بوده و در جستجوی گروهی از خوناشامان است که از مسافران تغذیه می کنند و...

یک مرد سرگردانِ عجیب و غریب که ادعا میکند "الویس پریسلی" است با مردی دیگر عازم سفری پرماجرا به سمت ممفیس می شود و...

کلاهبرداری که نقشه اش عملی نشده و تحت تعقیب است ، به استرالیا فرار میکند . او در آنجا به شهری عجیب و غریب ، با ساکنانی عجیب و غریب برخورد میکند و ...

هلن،نامزد مردی خوشتیپ و خوش قیافه بنام جکسون برینگ میباشد زمانی که هلن از جکسون بچه دار می شود و با هم ازدواج می کنند، تصمیم می گیرند تا به زادگاه جکسون بروند و فرزندشان را آنجا بزرگ کنند. اما مادر جکسون که آنجا زندگی می کند شروع به انجام دادن کارهای عجیب و غریب میکند. همچنین انگار زیاد میانه‌ی خوبی با هلن ندارد...

 سال 1964. گروه جاز محلي «واندرز» با ترانه ي «آن کاري...» توجه «آقاي رايت» (هنکس) را که براي کمپاني بزرگ و معتبر پلي تون ريکوردز کار مي کند به خود جلب مي کند. خيلي زود «آن کاري...» منتشر مي شود و در سراسر امريکا با استقبال روبه رو مي شود...

لیلی یک دانش آموز هنر از میشیگان است که به مدرسه در کالیفرنیا میرود. او یک آپارتمان پیدا می کند و هم اتاقی هایش کاملا طبیعی نیستند...

"جردن وایت" و "امی بلو" نوجوانانی دردسرساز "ژاویر رد" را با خود همراه می کند. آن سه به همراه هم وارد دنیای جرم و جنایت می شوند...

"فین" که به تازگی فارق التحصیل شده است در حال تمام کرده پایان نامه خود و مهیا شدن برای ازدواج با نامزدش "سم" است.اما فکر پایان یافتن زندگی آزادانه او را آزار می دهد.او به خانه مادربزرگش می رود و...

یک نوجوان درخشان و مصمم که دچار فلج مغزی خفیف است تلاش می کند در تیم دبیرستان خود کشتی گیر باشد و قلب همکلاسی ، دختر آرزوهایش را به دست آورد...

یک قتل در شهری کوچک میان مردم و اجتماع شوک عظیمی وارد میکند و میان دو خانواده دشمنی ایجاد میکند .

«کارمند شیفت شب» بارت براملی یک کارمند شیفت شب باهوش است که اوتیسم دارد. هنگامی که یک زن طی شیفت او به قتل می رسد، به او مظنون می شوند

9همکلاسی قدیمی در یک کلبه برای مرور خاطرات دور هم جمع میشوند ولی میزبان آنها خودکشی میکند و همه سعی دارند دلیلش را بفهمند .

کلانتر جدید، برت سبز سابق جاستین وایز را دنبال می کند که او و دو معاونش شروع به تحقیق در مورد یک قتل در شهری در قلب کوه های بلو ریج می کنند.

اولیسس به همراه دوستانش در لس آنجلس به دنبال عشق، شهرت و ... است. رویا های اخطار دهنده ای که او می بیند، باعث می شود به حضور توطئه ای تاریک و بزرگ شک کند.

زنی بعد از اینکه شوهرش او را ترک می کند، به اجبار شغلی را در یک سالن مخصوص سلامتی و زیبایی قبول می کند، در حالی که کاملا ناسازگار با روحیات او می باشد ولی این فرصت را از دست نمی دهد و دو زندگی متفاوت، یکی به عنوان یک مادر مطلقه در یک شهر سنتی و دیگری به عنوان یک ماساژور که با زن های خشن و غیر قابل پیش بینی سر و کار دارد را شروع می کند…

 بعد از مرگ “Ichabod Crane” در حین یکی از ماموریت‌های ژنرال جرج واشنگتن در سال ۱۷۸۰، در سال ۲۰۱۳ از مرگ بر می‌گردد و بیدار می‌شود، وی تنها فردی نیست که از مرگ برگشته، مرد اسب‌سوار بی‌سر، که توسط “Ichabod Crane” سر وی از تنش جدا شده بود به زمان حال بر می‌گردد و شروع می‌:کند به قتل‌های شبانه، حال “Ichabod” بایستی با کلانتر “ابی میلز” همکاری کند و...

پس از استقلال کشور مکزیک از دولت استعماری اسپانیا در سال 1823 مهاجرت آمریکایی ها به ایالت تگزاس که در آن زمان بخشی از خاک کشور مکزیک بود افزایش یافت. به طوری که پس از مدت کوتاهی اکثر ساکنان این ایالت را آمریکایی تبارها تشکیل می دادند که با دولت مرکزی اختلاف نظرهای فراوانی داشتند...