♠جنایی های نابی♠ ( ساخته شده توسط hosseinaw )
-
#51
7.38.182 / 100یک تکنیک نو ظهور در علم پزشکی، به یک مامور مخفی اجازه می دهد تا ظاهر خود را بطور کامل شبیه یک تبهکار مشهور کرده و از این راه در گروه او نفوذ کند...
-
#52
78.558 / 100مردی که مانند یک سگ زندانی شده و تعلیم دیده است از صاحب خود فرار می کند تا زندگی جدیدی را شروع کند اما بخاطر عدم کنترل بر نیروی جسمانی و قدرت مبارزه بسیار قوی با مشکلات متعددی روبرو می شود که …
-
#53
6.1752 / 100يک ماور سابق پليس ( جت لی ) بخاطر اينکه به پدرش که يک تبهکار چينی بوده و نيز برادر کوچکترش اجازه داده که به سان فرانسيسکو فرار کنند به زندان می رود. پس از مدتی برادرش توسط يک گروه مافيايي به رهبری دلروی ليندو کشته می شود. لی از زندان می گريزد و به آمريکا می رود تا قاتل برادرش را يافته و از او انتقام بگيرد...
-
#54
8.58.477 / 100پس از انفجار یک قایق در لنگرگاه سن پدرو، پلیس ۲۷ جسد و مقداری مواد مخدر به ارزش میلیونها دلار را در کنار این قایق منهدم شده پیدا می کند. تنها نجات یافتگان این حادثه نیز که دچار سوختگی شدید شده اند تعدادی تروریست مجارستانی و مردی به اسم وربرل کینت می باشند. کینت توسط پلیس تحت فشار گذاشته می شود تا آنچه را که در قایق اتفاق افتاده بازگو کند. داستان باورنکردنی او که از شش هفته قبل آغاز می شود درباره خودش و چهار جنایتکار همدستش می باشد که توسط فردی مرموز و خطرناک با هویتی پنهان برای دست زدن به اقدامی خطرناک به شکلی عجیب گرد هم جمع شده اند…
-
#55
8.78.390 / 100هنری کودکی است که دلش می خواهد گانگستر شود و برایش گانگستر شدن مهم تر از رئیس جمهور آمریکا شدن است. او عاشق زندگی پر زرق و برق، اتومبیل های شیک و گران قیمت و قدرت و نفوذ گانگسترهاست. هنری کارش را به عنوان پادو شروع میکند اما علیرغم ریشه ایرلندی اش به تدریج پلکان قدرت را در خانواده مافیایی ایتالیایی تبار نیویورک طی میکند. او به همراه جیمی و تامی، دوستان دیگر گانگسترش، حلقه کوچک صمیمانه ای تشکیل میدهند که هیچ غریبه ای اجازه ورود به آن را ندارد...
-
#56
7.58.572 / 100بیل کاتینگ قصاب سر دسته آمریکایی ها، حریف ایرلندی خود کشیش والن را که سردسته گروهی ایرلندی به نام خرگوش های مرده است میکشد و آمریکایی ها پیروز میشوند. بعد از گذشت شانزده سال پسر کشیش، آمستردام به نیویورک باز میگردد تا از بیل به خاطر مرگ پدرش انتقام بگیرد...
-
#57
8.68.279 / 100فیلم در محله ی فقیر نشین «شهر خدا» در حومه ریو دو ژانیرو پیش میرود. محله ای که هیچ قانونی در آن حکمفرما نیست و مافیا شهر را در دست دارد. شهر پر است از خشونت و مواد مخدر. داستان فیلم پیرامون زندگی دو کودک است که در این شهر بزرگ میشوند و هر یک مسیری کاملا جدا را در پیش میگیرند: یکی عکاس می شود و دیگری دلال مواد مخدر...
-
#58
8.38.577 / 100در زمانی (در آینده) در لندن الکس دلارج (مکداول) رئیس دوستانش (یا Droogs) است یعنی پیت (مایکل تارن)، جورجی (جیمز مارکوس) و دیم (وارن کلارک). یک شب آنها بعد از مستی بخاطر نوشیدن میلک پلاس (شیری که با مواد روانگردان مخلوط شده) بدنبال انجام یکی از آن «خشونتهای افراطی» میروند؛ ابتدا پیرمردی ولگرد (با بازی پائول فارل) را کتک میزنند و بعد با گروه بزهکار رقیب که بیلی بوی (ریچارد کانات) آنها را رهبری میکرد کتککاری میکنند. یک ماشین میدزدند و به خانهٔ نویسنده اِف. الکساندر (پاتریک مگی) میروند و آنقدر آقای الکساندر را میزنند که برای بقیه عمرش زمین گیر میشود. سپس الکس درحالیکه آهنگ معروف آواز زیر باران را میخواند به همسر آقای الکساندر (آدرین کُری) تعرض میکند.
-
#59
8.49- / 100یک گانگستر یهودی بعد از 30 سال به بروکلین باز می گردد، و اینک باید دوباره با سایهای از گذشته خودش روبرو شود...
-
#60
8.29.275 / 100فیلم بر اساس یک داستان واقعی ساخته شده است و به قدرت رسیدن و سقوط یک دلال مشهور نیویورکی به نام جوردن بلفورت را به تصویر می کشد. فردی که در پرونده ی شفاف سازی مربوط به وال استریت دردسرهای زیادی ایجاد کرد و…
-
#61
8.28.390 / 100لس آنجلس، اوايل دهه ي 1950: شهري که رفته رفته رونق مي گيرد و خود را از شر تصوير يک شهرک پرت و دور افتاده خلاص مي کند. به واسطه رسانه ي جديد تلويزيون، لس آنجلس را به عنوان آرمان شهر آينده تبليغ مي کنند و حتي از آن به منزله ي بهشت روي زمين نام مي دهند. اين «تصوير» ي است که از اين شهر ارائه مي دهند. اما واقعيت امر چيزي است که کاملا متفاوت...
-
#62
7.88.877 / 100«جودا رزنتال» (لندو)، چشم پزشکي که مورد احترام خانواده، دوستان و هم کارانش است، در خفا با «دولورس» (هيوستن) رابطه دارد. «دولورس» که از پنهان کاري خسته شده، تهديد مي کند که رابطه شان را بر «ميريام» (بلوم)، همسر «جودا» آشکار خواهد کرد. «جودا» نگران و دستپاچه با ترغيب برادرش که با تبهکاران در ارتباط است، به کشتن «دولورس» رضايت مي دهد.
-
#63
7.28.168 / 100تد کرافورد (Anthony Hopkins) دانشمند باهوش ، مسن و ثروتمندی است که به همسرش جنیفر علاقه شدیدی دارد. اما او به تازگی متوجه شده که همسرش با یک افسر پلیس رابطه نامشروع دارد و بنابراین چون طاقت خیانت او را ندارد همسرش را با شلیک گلوله ای بقتل می رساند. او تصمیم می گیرد نقشه ای را طراحی کند تا خود را بی گناه جلوه داده و قتل را به گردن آن افسر پلیس بیندازد. از سوی دیگر وکیل جوانی به اسم ویلی بدنبال شهرت و ثروت است مامور رسیدگی به پرونده کرافورد می شود و …
-
#64
7.77.682 / 100بين چهار کارمند دفتر مشاور املاک «پرمير پراپرتي»، رقابتي در جريان است. به نفر اول يک کاديلاک مي رسد و به نفر دوم يک سرويس کارد و چنگال و دو نفر آخر هم اخراج!...
-
#65
8.18.288 / 100داستان «هتل بزرگ بوداپست» بین جنگهای جهانی اول و دوم در آلمان روی میدهد و بر ماجراهای گوستاو اچ (فاینس)، متصدی خدمات جانبی یک هتل اروپایی معروف و زیرو مصطفی (رِوولوری)، یکی از کارگران هتل متمرکز است که قابل اعتمادترین دوست او میشود. داستان حول محور سرقت و پیدا کردن یک تابلو نقاشی ارزشمند متعلق به عصر رنسانس و نبرد برای ثروت بی اندازه یک خانواده میگردد که در پس زمینه وقایع دراماتیک تاریخی روی میدهد...
-
#66
8.18.879 / 100صبح روز پنجمین سالگرد ازدواج نیک دون (با بازی بن افلک) و ایمی (با بازی رزاماند پایک)، نیک متوجه میشود همسرش ناپدید شدهاست. در قیل و قالهای رسانهای در مورد گم شدن ایمی، شک و تردیدهایی پدید میآید مبنی بر اینکه خود نیک دون همسرش را به قتل رساندهاست. ازدواج نیک و ایمی ازدواج موفقی نبوده و آنها زندگی مشترک از هم پاشیدهای دارند. هر دوی آنها در دورهٔ رکود اقتصادی کارشان را از دست دادهاند و مجبور شدهاند از شهر نیویورک به شهر کوچکی در میسوری، زادگاه نیک، بیایند. شهری که در آن نیک به تنبلی و افسردگی دچار شدهاست.
-
#67
7.98.184 / 100«جیمیمارکم» (پن)، «دیو بویل» (رابینز) و «شان دیواین» (بیکن) با هم بزرگ شده اند. یک حادثه ی تراژیک – قتل دختر نوزده ساله ی «جیمی» – آن سه دوست را دوباره گرد آورده است. «شان» که حالا کارآگاه پلیس است میکوشد تا به هر ترتیبی که شده به «جیمی» کمک کند پرده از راز قتل بردارد. اما هرچه روند تحقیقات به پیش میرود، «دیو» بیش تر در مظان اتهام قرار میگیرد. به خصوص که «دیو» خود در کودکی مورد آزار و اذیت قرار گرفته بوده…
-
#68
1988 | زمان 111 دقیقه | درام7.17.665 / 100زن جواني به نام «سارا توبياس» (فاستر) در يک نوشگاه مورد هتک حرمت چند مرد قرار مي گيرد. هنگامي که همه ي شهود ماجرا لب فرو مي بندد، او به کمک «کاترين مورفي» (مگيليس)، يک وکيل زن در صدد گرفتن حق خود بر مي آيد...
-
#69
6.87.865 / 100«مگ آلتمن» که به تازگی طلاق گرفته است و دخترش سارا یک خانه جدید در نیو یورک میخرند و خانه ای که میخرند دارای یک اتاق امن هست که غیر قابل نفوذ است. زمانی که سه سارق وارد این خانه می شوند مگ و دخترش به این اتاق می روند، اما این کار مشکل را حل نمیکند و سارقان میدانند که سارا کجاست و چیزی هم که میخواهند در این اتاق هست که...
-
#70
8.17.771 / 100داستان این فیلم در مورد چند روز از زندگی یک بیکار آمریکایی در شهر لسآنجلس آمریکاست که روزی با یک میلیونر همنام خود اشتباه گرفته میشود.
-
#71
7.8968 / 100بعد از جنگ های داخلی امریکا برای تحویل یک فرد اعدامی جایزه ای گذاشته اند. حال فردی تصمیم به تحویل دادن مرد تحت تعقیب به کلانتر شهری دیگر می گیرد که در بین راه از سمت تعدادی راهزن و مزدور مورد حمله قرار میگیرد و از دست آنها به یک فروشگاه لباس در روستایی نزدیک پناه می برد و حالا باید هم از جان خود و هم از جان محکومی که در اختیارش است محافظت کند...
-
#72
87.983 / 100عروس آدم کش به راهش برای انتقام گیری از رئیس سابقش «بیل»، ادامه میدهد. دو عضو باقی مانده از گروهی که چهار سال پیش به او خیانت کردند، هدف های جدید او هستند.
-
#73
2003 | زمان 111 دقیقه | اکشن8.18.269 / 100یک عروس بعد از کمای طولانی، بیدار میشود. اثری از بچهای که قبلا در شکم داشته نیست. تنها چیزی که در ذهن دارد، انتقام گرفتن از تیم قاتلینی است که به او خیانت کردند، تیمی که خودش هم زمانی عضو آن بود.
-
#74
7.68.431 / 100«ديويد گيل» (اسيپيسي)، رئيس بخش فلسفه ي دانشگاه آستين يکي از اعضاي گروهي است که براي الغاي مجازات اعدام مبارزه مي کنند. اما او خود به اتهام قتل يکي ديگر از فعالان گروه به نام «کنستانس هاراوي» (ليني) دستگير و محکم به اعدام مي شود. در حالي که سرانجام تحقيقات خبرنگاري به نام «بيتسي بلوم» (وينسلت) نشان مي دهد که براي «گيل» پاپوش دوخته اند...
-
#75
7.58.754 / 100شهر کوچکي در ميسي سيپي. «جيک بريگانس» (مکانگي)، وکيلي تازه کار، دفاع از مردي سياه پوست به نام «کارل لي هيلي» (جکسن) را به عهده مي گيرد. «کارل» دو جوان سفيد پوست را به خاطر اذيت و آزار دختر ده ساله اش کشته و اين در شرايطي است که کوکلوکس کلان هاي محلي به رهبري «فردي لي باب» (کيفر ساترلند) محبوبيت دوباره اي پيدا کرده اند...
-
#76
7.2860 / 100يک مأمور پليس امريکايي - ايرلندي به نام «تري نونان» (پن)، پس از ده سال دوري به محله سابق خود-«آشپزخانه ي شيطان» در نيويورک - باز مي گردد. او قصد دارد در يک گروه تبهکاري ايرلندي تبار به سرکردگي «تامي فلانري» (هريس)، برادر دوست قديمي خود، «جکي» (اولدمن)، نفوذ کند...
-
#77
7.88.361 / 100«نيکلاس وان اورتن» (داگلاس)، سرمايه دار مقيم سن فرانسيسکو، چهل و هشت ساله شده است. او به عنوان هديه ي تولد، از طرف برادرش (پن) به شرکت مرموز CRS معرفي مي شود تا در يک «بازي» شرکت کند. اما خيلي زود مشخص مي شود که اين «بازي»، به شدت واقعي است و خطرات بسياري را به هم راه دارد...
-
#78
8.18.9- / 100در یکی از محله های فقیر نشین حومه ی پاریس، یک مجتمع مسکونی به محاصره ی پلیس درمی آید. سه جوان ساکن در مجتمع، «سعید» (تاقمائویی)، عرب مهاجر؛ «ون» (کاسل)، یهودی کله شق؛ و «اوبر» (کونده)، افریقایی بوکسور، که به خاطر بی کاری به شغل های پست و سرقت و خرید و فروش مواد مخدر روی آورده اند، با پلیس درگیر می شوند…
-
#79
7.88.178 / 100Ryan Gosling همیشه ساکت است، مگر زمانی که لازم است چیزی بگوید. راننده ای که روزها بدلکار فیلم است و شبها سارقان را از صحنه جرم دور میکند. اینها بخشی از شخصیت پردازی هوشمندانه در سکانسهای ابتدایی فیلم است و در آن مردی تحت فشار را نشان میدهد که در خیابانهای پر رمز و راز لس آنجلس در حال فرار از دست تعداد زیادی ماشین و هلیکوپتر پلیس است...
-
#80
7.68.568 / 100يکي از کهنه سربازهاي جنگ ويتنام به نام «مارتين ريگز» ( گيبسن ) که به دليل تجربه هايش در نيروهاي ويژه، به «سلاح مرگبار» شهرت دارد، به عنوان همکار کارآگاه پليس، «راجر مرتو» ( گلاور )، انتخاب مي شود. تعدادي مزدور که قبلا در جنگ ويتنام جنگيده بودند، به رهبري «ژنرال مک آليستر» ( رايان ) و «جاشوآ» ( بيوزي )، در فکر فروش محموله اي از هرويين به يک قاچاقچي هستند و حالا «ريگز» و «مرتو» به مبارزه با اين دارودسته مي پردازند.
-
#81
7.27.870 / 100لس آنجلس. «مارتين ريگز» ( گيبسن ) و «راجر مرتو» ( گلاور ) موفق نمي شوند يک رابط قاچاق را دستگير کنند و به جاي تنبيه، رئيس شان آن دو را مأمور مراقبت از «ليوگتس» ( پشي ) مي کند؛ حسابداري که مبلغ قابل توجهي از يک کارتل مواد مخدر اختلاس کرده و مي خواهد عليه آنان شهادت بدهد.
-
#82
7.58.571 / 100وینسنت (تام کروز) که یک آدمکش حرفه ای است وارد شهر لس آنجلس شده تا ۵ نفر را که برای کارفرمایش مزاحمت ایجاد کرده اند به قتل برساند. او به منظور رفتن به نقاط مختلف شهر و از بین بردن قربانیانش نیاز به یک تاکسی دارد. ماکس که یک راننده تاکسی است بی اطلاع از هدف وینسنت ، خود و تاکسی اش را در اختیار او می گذارد و امیدوار است در پایان شب دستمزد خوبی از وینسنت بگیرد. ماکس وینسنت را به محل سکونت اولین قربانی می رساند و منتظر او می شود…
-
#83
6.77.550 / 100رابرت مک کال زمانی که متوجه می شود جنایتکاران دوست و همکار سابقش را به قتل رسانده اند باز می گردد تا عدالت را اجرا کند اما..
-
#84
7.28.657 / 100مردی تنها که که گذشته تیره و تاری دارد در یک رستوران با یک بدکاره به نام تری آشنا می شود و این آشنایی سبب می شود تا او قصد کمک به این دختر را داشته باشد اما ...
-
#85
7.68.282 / 100در شهر لندن و در یک رستوران روسی یک باند مافیای روسی فعالیت می کند. ریاست این گروه بر عهده «سیمون» و پسر کله شقش «کریل» است. راننده کریل، «نیکلای» خود را به همه افراد ثابت می کند و تنها شرطی که باید بپذیرد فراموشی خانواده است گرچه خود او هم از این بابت ناراحت نیست زیرا نسبت به پدر و مادرش هیچ احساسی ندارد. نیکلای مرموزی که حتی خود کریل هم او را درست نمی شناسد، به سادگی دشمنان خانواده جدیدش را از بین می برد و پله های ترقی را طی می کند، هرچند که هیچ کس هویت واقعی او را نمی داند…
-
#86
6.6865 / 100"استیو اورت" (ایست وود)، گزارش گر پا به سن گذاشته، پس از اخراج از "نیویورک تایمز" به ساحل غربی اقیانوس آرام در امریکا نقل مکان می کند. او به کمک دوست قدیمی اش، "آلن مان" (وودز)، سر دبیر روزنامه ی "اوکلند تریبیون" کاری پیدا می کند. اما این تمام مشکلات او را حل نمی کند. تا این که از او خواسته می شود آخرین مصاحبه را با یک قاتل محکوم به مرگ به نام "فرانک بیچم" (واشینگتن) انجام دهد…
-
#87
7.1764 / 100واشينگتن د.ک. خبرنگاري به نام «ريچل آرمسترانگ» (بکينسيل) باعث افشاي هويت يکي از مأموران سيا (فارميگا) مي شود. اما او با پشتيباني سردبيرش (بست) از اعلام نام منبع خود امتناع مي کند و همين خشم داديار ويژه ي فدرال (ديلن) را برمي انگيزد. خيلي زود نيز «ريچل» به زندان فرستاده مي شود تا بهاي کاري را که مي کند دريابد.
-
#88
7.27.175 / 100یک مامور ویژه FBI یک قاتل زنجیره ای را که به نظر می اید قربانیان خود را به صورت تصادفی انتخاب میکند، ردیابی میکند ……..
-
#89
7.17.469 / 100داستان فیلم درباره یک متصدی بار سختکوش و به نوعی مبهم به نام باب ساگینوفسکی است، که وفاداری بی غل و غشش به عموزاده اش مارف، او را در بن بست قرار میدهد. مارف، عضو سابق و متحول شده خلافکارهای بروکلین، به روزگار ادبار افتاده است. بارش، که دیگر به او تعلق ندارد، پاتوق گانگسترهای چچنی است. وقتی که بار در یکی از این پاتوقهای شبانه مورد دستبرد قرار میگیرد، روسای مارف علیه او موضع میگیرند و از او میخواهند تا 5000 دلار ربوده شده را پیدا کند و به او هشدار میدهند که اگر نتواند رد دزدها را پیدا کند خودش باید این پول را برگرداند و ...
-
#90
6.98.166 / 100«دکتر ريچارد واکر» (فورد)، متخصص قلب، و همسرش، «ساندرا» (باکلي) براي شرکت در يک کنفرانس پزشکي وارد پاريس مي شوند. کمي بعد «ساندرا» ناپديد مي شود و «واکر» در جست و جو و تحقيقاتش به نتيجه اي نمي رسد. تا اين که بي خانماني به او مي گويد دوستانش ديده اند که «ساندرا» را به زور سوار اتوموبيلي کرده اند...
-
#91
8.58.559 / 100این فیلم داستان فردی به نام آرتور فلک را روایت می کند که توسط جامعه طرد شده و همین موضوع باعث شکل گیری شخصیتی در او می شود که...
-
#92
7.88.594 / 100این فیلم داستان یک تبهکار حرفهای ایرلندی به نام فرانک شیران را به تصویر میکشد. او یک آدمکش حرفهای بود که جیمی هافا رئیس اتحادیهی کارگران آمریکا را به قتل رساند و…
-
#93
7.48.573 / 100قاتل حرفه ای یعنی جان ویک، پس از کشتار بسیاری از آدمکش های سرشناس بین المللی، حالا با قیمت گزافی که برای کشتن او در نظر گرفته شده، باید راهی برای نجات خود بیابد و...
-
#94
7.49.175 / 100در این قسمت "جان ویک" (کیانو ریوز) برای پرداخت یک بدهی دوباره به دنیای جرم و جنایات زیر زمینی بازمیگردد و همانجا متوجه می شود که جایزهی بزرگی برای مرگش در نظر گرفته اند...
-
#95
7.48.768 / 100یک آدم کش حرفه ای به نام جان ویک که پس از مرگ همسرش از شغل آدم کشی بیرون آمده است، پس از حمله به منزلش و سرقت ماشین و کشتن سگ خانگی او دوباره دست به اسلحه می برد تا برای انتقامی خونین بپاخیزد، جان ویک در این مسیر با یکی از سردسته های خلافکاران و دوست قدیمی اش به نام مارکوس باید مقابله کند و …
-
#96
7858 / 100این فیلم داستان مردی مسن به نام ارل استون را به تصویر میکشد که در سن هشتاد سالگی با مشکلاتی همچون فشار کاری و تنهایی دست و پنجه نرم میکند. در این بین ، او توسط شرکتی استخدام میشود تا محمولهای را حمل کند. اما استون نمیداند که این شرکت یک کارتل مکزیکی است. در همین زمان ، یک مامور جسور به نام کالین بیتز نیز استون را زیر نظر میگیرد و…
-
#97
8.18.879 / 100صبح روز پنجمین سالگرد ازدواج نیک دون (با بازی بن افلک) و ایمی (با بازی رزاماند پایک)، نیک متوجه میشود همسرش ناپدید شدهاست. در قیل و قالهای رسانهای در مورد گم شدن ایمی، شک و تردیدهایی پدید میآید مبنی بر اینکه خود نیک دون همسرش را به قتل رساندهاست. ازدواج نیک و ایمی ازدواج موفقی نبوده و آنها زندگی مشترک از هم پاشیدهای دارند. هر دوی آنها در دورهٔ رکود اقتصادی کارشان را از دست دادهاند و مجبور شدهاند از شهر نیویورک به شهر کوچکی در میسوری، زادگاه نیک، بیایند. شهری که در آن نیک به تنبلی و افسردگی دچار شدهاست.
-
#98
7.98.376 / 100لو بلوم مردی است که از کار بیکار شده و پس از این اتفاق تصمیم میگیرد به محل جنایت هایی که در شهر لس آنجلس آمریکا رخ می دهد برود و به عنوان خبرنگاری مستقل فعالیت کند تا بتواند نامی برای خود دست و پا کند اما...
-
#99
8.18.9- / 100در یکی از محله های فقیر نشین حومه ی پاریس، یک مجتمع مسکونی به محاصره ی پلیس درمی آید. سه جوان ساکن در مجتمع، «سعید» (تاقمائویی)، عرب مهاجر؛ «ون» (کاسل)، یهودی کله شق؛ و «اوبر» (کونده)، افریقایی بوکسور، که به خاطر بی کاری به شغل های پست و سرقت و خرید و فروش مواد مخدر روی آورده اند، با پلیس درگیر می شوند…
-
#100
7.88.178 / 100Ryan Gosling همیشه ساکت است، مگر زمانی که لازم است چیزی بگوید. راننده ای که روزها بدلکار فیلم است و شبها سارقان را از صحنه جرم دور میکند. اینها بخشی از شخصیت پردازی هوشمندانه در سکانسهای ابتدایی فیلم است و در آن مردی تحت فشار را نشان میدهد که در خیابانهای پر رمز و راز لس آنجلس در حال فرار از دست تعداد زیادی ماشین و هلیکوپتر پلیس است...