لولا جیمز برای رهایی برادر کوچکش آرلو از محیطی ناسالم، تلاش میکند تا پول کافی جمعآوری کند. آرلو امید او را زنده نگه میدارد تا اینکه شبی غمانگیز، دنیای لولا را زیر و رو میکند. از آن پس، زندگی او برای همیشه دگرگون میشود...
تاملینسون دربارهی دستیابی به تعادل کامل بین کار و عشق، با وجود اضطراب و بیخوابی، این سوال را مطرح میکند که آیا میتوان واقعاً “همه چیز را داشت ؟”...
یک سرباز سابق سرگردان با کمک یک مجرم تازهآزاد شده به یک مبارز زیرزمینی تبدیل میشود و هر دوی آنها در برابر یک رئیس جنایتکار، پلیسهای فاسد و قاتلان اجارهای قرار میگیرند...
در شب هالووین، یک موجود بدخواه به نام "جِستر" در یک شهر کوچک ظاهر می شود و مردم را وحشت زده می کند. این موجود دو خواهر از هم جدا شده را نیز هدف قرار می دهد. این خواهران باید اختلافات خود را کنار بگذارند و با هم متحد شوند تا این موجود شیطانی را شکست دهند...
سادی هارپر، دانش آموز دبیرستانی و خواهر کوچکترش، سایر، هنوز از مرگ اخیر مادرشان در شوک هستند. آنها از پدرشان، ویل، درمانگری که با درد شدید خود دست و پنجه نرم می کند، حمایت چندانی دریافت نمی کنند. هنگامی که یک بیمار ناامید به طور غیرمنتظره ای در خانه آنها ظاهر می شود و به دنبال کمک است، یک موجود ماوراء طبیعی وحشتناک را آنجا جای می گذارد که خانواده ها را شکار می کند و از رنج قربانیان تغذیه می کند...
در دهه ۱۹۲۰ میلادی، در ایالت اکلاهمای آمریکا، در زمینهای قبیله اوساژ نفت کشف شد. این کشف باعث ثروتمند شدن بسیاری از اعضای این قبیله بومی شد. اما مدتی بعد، قتلهای سریالی اعضای قبیله اوساژ آغاز شد. تا اینکه FBI برای حل این معما وارد عمل شد.
داستان فیلم دربارهٔ یک کارآگاه (بن افلک) است که مشغول کشف راز مفقود شدن دخترش است و در عین حال در یک برنامه امنیتی دولت درگیر میشود و در حال تحقیق به رشتهای از سرقتهای باورنکردنی و رده بالا میرسد...
ایالات متحده با حملات موشکی بالستیک از سوی یک کشور جزیره ای مخفی تهدید می شود و باید قبل از اینکه خیلی دیر شود حمله کند. بهترین خلبانان آنها، یک تیم نخبه از زنان است...
«جس» (هاچرسن) خودش را براي مسابقه ي دو مدرسه آماده مي کند. اما تنها کسي که مي تواند از او جلو بزند دختري تازه واردي به نام «لزلي» (راب) است. آن دو پس از مدتي با هم دوست مي شوند و مکاني اسرار آميز را در جنگل به نام «ترابيتيا» در نظر مي گيرند و خود را شاه و ملکه ي آن جا مي نامند...
توطئه ي فدراسيون و متحد خود سرش سياره ي «سونا» براي تغيير مکان يک جامعه ي کوچک و بي آزار کشف مي شود. فرمانده سفينه ي «انترپرايز»، «پيکارد» (استوارت)، و مشاوران نظامي اش نيز وارد عمل مي شوند و مي کوشند تا اين توطئه را نقش بر آب کنند...
لس آنجلس. اداره ي پليس. «کارآگاه مانتي» (رابينسن) به رغم مخالفت با روش هاي خشن «ماريون کبرا کوبرتي» (استالون) او را به خدمت مي گيرد تا با همکارش، «گونسالس» (سانتوني)، پرونده ي يک آدم کش زنجيره اي (تامپسن)، را که به تازگي شانزدهمين قرباني اش را بي دليل، به قتل رسانده، به عهده گيرند.
فضانوردی که به تنهایی در اعماق فضا، در لبه منظومه شمسی به سر میبرد، پس از شش ماه از سفر خود، نگران زندگیاش در زمین میشود. در این حال، موجودی باستانی که در اعماق سفینه او پنهان شده، به کمک او میآید...