پلیس مخفی، ساراوانان، در پوشش مربی ورزش، باند تبهکاری برادران مالایاراسان، کوتایاراسان و مودیاراسان را که در یک اختلاس بزرگ دست دارند، شناسایی کرده و با کمک کارکنان مدرسه برای دستگیری آنها اقدام میکند.
داستان این فیلم در شهر شلوغ کلکته در سال 1965 اتفاق میافتد و دربارهی ارتباط صمیمانه و دلگرمکنندهی بین رحمت، یک مرد میانسال افغان، و مینی، یک دختربچهی کوچک، است.
انتقال یک افسر پلیس به شهری که توسط یک سیاستمدار با فعالیتهای غیرقانونی اداره میشود، منجر به تقابل بین آنها میگردد. حال باید دید آیا این افسر میتواند از خانواده و مردم شهر محافظت کند.
با وقوع قتلهای زنجیرهای در ایالت کرالا، لوک، که فردی شرور و دردسرساز در آن منطقه است، به عنوان مظنون اصلی شناخته میشود. سرنوشت، او را در یک سفر شبانه با اتوبوس با یک مسافرکش و راننده همراه میکند و این همسفری، ماجراهای پیشبینینشدهای را رقم میزند.
افسر دوبی پس از حملهی ۲۰۰۱ به پارلمان، با یک تحقیق دو ساله، غازی بابا را به عنوان مغز متفکر شناسایی و راه را برای بزرگترین عملیات ضدتروریستی هند هموار میکند.
در دورانی که ازدواج کودکان رواج داشت و دختران از تحصیل منع شده و به اجبار به ازدواج درمیآمدند، زن و شوهری زندگی میکردند. مرد این خانواده، با انتخاب آموزش همسرش، به همراه او به عنوان مصلحان اجتماعی در راه افزایش حقوق اقشار فرودست جامعه تلاش کردند.
در این فیلم اکشن و هیجانانگیز، یک مأمور ضد تروریست که روشهای مرسوم را دنبال نمیکند، برای جلوگیری از یک حمله مهلک به کشورش، مجبور میشود از دستورات مافوق خود سرپیچی کند.
در روستایی دورافتاده که از میراث فرهنگی غنی و سنتهای دیرینهای برخوردار است، منجی راستین آن، اودلا مالانّا سوامی، همواره از روستای خود در برابر نیروهای اهریمنی محافظت میکند.
داستان زندگی و احساسات مردم عادی را با محوریت قهرمانی به نام گونا روایت میکند که انگیزهی انتقامجویی او از گذشتهاش نشأت میگیرد و بر سرنوشت او اثر میگذارد.