یک گدا دستخوش تحولی چشمگیر میشود. این داستان به بررسی مضامین حرص، جاهطلبی و دوراهیهای اخلاقی پیش روی شخصیتها میپردازد که در نهایت به تلاشی برای رستگاری میانجامد.
در کنفرانس سازمان ملل، چین و پاکستان هند را بر سر یک ویروس به چالش میکشند. افسر سانگرام در حال تحقیق درباره یک خودکشی مشکوک است، یک باند قاچاق مواد مخدر را کشف میکند و با یک توطئه انتقامجویانه که شامل مواد مخدر آلوده به ویروس است، روبرو میشود.
دنیای سندو زمانی که دوستپسرش ناپدید میشود، فرو میریزد. او که در یک آسایشگاه روانی زندانی شده است، باید با نیروهای شیطانی که او را به سمت جنون میکشانند روبرو شود و با حقیقت وحشتناک گذشته خودش مواجه گردد تا بتواند فرار کند و واقعیت را کشف کند.
این فیلم که در فضایی شهری روایت میشود، داستان «ساتیا دیو» را به تصویر میکشد؛ یک کارمند میانسال نرمافزار که در مسیر یافتن عشق حقیقی خود، رنجهای بسیاری را از سر گذرانده است.
در جشن گانش چاتورتی، گانش، دزدی خردهپا، تلاش میکند یک سرقت بزرگ انجام دهد که اشتباه پیش میرود و به درگیری خندهداری با رودرا و رئیسش کیشور ردی منجر میشود، که آنها نیز در میان هرج و مرج جشن به دنبال یک شیء باارزش هستند.
پنج کوهنورد جوان و راهنمای تورشان برای یک ماجراجویی آخر هفته راهی تپههای «کولیمالای» میشوند. آنها با وجود هشدارها، وارد یک منطقه ممنوعه شده و ناخواسته قدم به قلمرو یک روح خبیث میگذارند، روحی که تمام هم و غم خود را برای ایجاد ویرانی در زندگی آنها گذاشته است. آیا آنها از حملات بیامان و رویارویی وحشتناک با نیروی ماوراءالطبیعه در جنگلهای تسخیرشده جان سالم به در بردند؟
سه دوستی که در یک ساختمان در بمبئی بزرگ شدهاند، به شیوههای متفاوتی تحت تأثیر پیدا شدن یک جسد در ۲۰۰ کیلومتری آنها در یک دریاچه قرار میگیرند. در حالی که برای حفظ دوستیشان میجنگند، نمیتوانند از حقیقت تلخی که به سرعت به سمتشان میآید فرار کنند.
دو کارگر حزب سیاسی از آتریاپورام با فاجعه روبرو میشوند؛ وقتی همسر باردار یکی از آنها در طول سیل دچار درد زایمان میشود. آنها که قادر به رسیدن به بیمارستان نیستند، یک ماما میآورند، اما نوزاد مرده به دنیا میآید و وضعیت سلامت مادر رو به وخامت میرود.
یک روستای خیالی با مشکل عجیبی روبرو میشود: گورستانشان دیگر جایی برای دفن ندارد. این وضعیت به موقعیتهای خندهداری منجر میشود و مردم شهر برای یافتن راهحلهای خلاقانه با هم متحد میشوند.
ساکتیول، رهبر یک گروه خلافکار، کودکی به نام آماران را پس از نجاتش در یک نزاع باندی به فرزندی میگیرد. سالها بعد، ساکتیول هدف سوءقصد قرار میگیرد و به آماران مشکوک میشود. این ظن، زمینهساز درگیریای پیچیده بر سر وفاداری و انتقام بین آن دو میشود.
کنان در جستجوی زندگی جدیدی در کشوری غریب است، اما ناخواسته وارد یک حلقه خطرناک و بیرحم میشود. یک سرقت جسورانه امید آنها را به نفرین تبدیل میکند و او را مجبور میکند تا از خود سرنوشت نیز پیشی بگیرد.