یک جوان پس از مرگ پدر و مادر به شدت مذهبیش، در جنگل گم می شود. یک راننده کامیون به نام "جود"، نجاتش می دهد، که فقط یک کتاب مقدس دارد. "جود" وی را به خانه "کالی" و "کلی" که در جنگل زندگی می کنند، می رساند ....
فیبی̎ دختر امریکائی، که به دعوت دوستش به مونت کارلو آمده است، در مییابد که دعوت، تنها یک تعارف بوده ، بنابراین بیپول و بیراه بازگشت، ناگزیر میشود راهی برای زندگی پیدا کند...
کارگردانی به نام فردریش مونرو ، مشکلاتی را در به پایان رساندن فیلمی صامت و سیاه و سفید درباره لیسبون به مشکل برمیخورد . او با دوستش فیلیپ وینتر تماس گرفته و درخواست کمک میکند . بعد از یک هفته که وینتر به لیسبون میآید ، در مییابد مونرو ناپدید شده و فیلمش همچنان ناتمام مانده است . وینتر تصمیم میگیرد بماند و به مونرو در به پایان رساندن فیلم کمک کند ...
"جو" که سابقا به الکل اعتیاد داشته و بیکار میباشد و "سارا" کارمند سازمان بهداشت ، یک رابطه عاشقانه با هم برقرار می کنند. هر دو در سی سالگی خود هستند و...
هاندان و کورهان پس از رسیدن به 40 سالگی، در محلهای با مقیاس بالا در استانبول زندگی آرامی دارند. هاندان سعی می کند خود را مشغول نگه دارد، بی وقفه سرگرمی های جدید را امتحان می کند و روی حمایت کورهان حساب باز می کند...
زنی که از طرف همسرش مورد آزار و اذیت قرار می گیرد به کالیفرنیا می رود تا نبدیل به یک ستاره سینما شود. از طرفی برادر زاده اش به آلاباما بازگشته و درگیر یک پرونده قتل می شود...
آمَل چهارده ساله است که در جریان بهار عربی برای نمایش به میدان تحریر در قاهره می رود. او با غرور جوانی مستقیماً به سمت خطر می رود. این فیلم روی سن او را در سالهای بعد دنبال میکند، دورهای که امل نترس هویت خود را در کشوری در حال گذار جستجو میکند...
مرد جوانی که در یک دهکده سرد جنوبی در آمریکای جنوبی زندگی می کند ، تصمیم می گیرد سفری را به دنبال پدرش شروع کند. او با این کار حقایق غیر منتظره ای را درباره ذات آمریکای لاتین خود کشف می کند...
ایسلند سرزمینی خیره کننده از نظر زمین شناسی آبفشان ها، آبدره ها، آتشفشان ها و آبشارها، همچنین خانه شادترین شهروندان جهان است. تمام آنچه را که می خواهید تماشا کنید. یک مستند از نتفلیکس...
یک زن جوان و فقیر آلمانی به نام هانا (ماریا فون تاسنادی) نوزاد خود را به فرزندخواندگی می دهد و به آمریکا مهاجرت می کند تا با شوهرش زندگی کند. وقتی شوهرش دست به خودکشی میزند، هانا به آلمان بازمیگردد و به خدمتکار و پرستار فرزندش تبدیل میشود که توسط رهبر ارکستر و همسرش بزرگ میشود...