هریسون برای غلبه بر عشق سابق خود، ماکو را استخدام می کند، خدمتکار رباتی زیبا که خاطرات گذشته اش دوباره زنده می شود و او را به رفتارهای خشونت آمیز سوق می دهد...
در یک مرکز اصلاح و تربیت نوجوانان، جایی که برقراری ارتباط فیزیکی ممنوع است، جو و ویلیام عاشق یکدیگر میشوند. آن ها برای ابراز عشقشان باید قانون را زیر پا بگذارند...
آنه، یک وکیل برجسته، با همسرش پیِره و دو دخترشان زندگی میکند. آن به تدریج درگیر رابطهای پرشور با تئو، پسر پیره از ازدواج قبلیاش میشود، که حرفه و زندگی خانوادگیاش را به خطر میاندازد...
بی و بن در یک قرار ملاقات عالی با هم آشنا شده و به یکدیگر علاقه مند می شوند . اما پس از آن، این علاقه به سردی تبدیل می شود . تا اینکه در یک عروسی در استرالیا دوباره با هم روبرو می شوند . در این شرایط، آنها برای اینکه از شر مزاحمت های دیگران خلاص شوند، تصمیم می گیرند وانمود کنند که با هم هستند...
سازمانی به جوانان الجیبیتی که از سوی خانوادههایشان طرد شدهاند، پناه میدهد. این جوانان با وجود مشکلات فراوان، آرزوی پذیرفته شدن در جامعه و ساختن زندگیای مستقل دارند.
مونا، بدنسازی است که وسواس شدیدی نسبت به ایدهآلهای کمال و زیبایی دارد. او بدنش را مانند یک ظرف جدانشدنی، وفادارترین متحد و شریکی میداند که به تمام خواستههایش پاسخ میدهد. آنها با هم در لحظهای حساس از سرنوشت خود قرار میگیرند.
رونی ماکسول، مرد جوانی که با مشکلات هویتی دستوپنجه نرم میکند، درگیر دنیای مجازی فریبکارانه میشود و در جستجوی عشق واقعی، با چالشهای روحی گذشته خود روبرو میشود.
لیلیان، دانش آموز دبیرستانی از کارولینای جنوبی، سفری ماجراجویانه را از طریق شهرها و جنگل های ساحل شرقی ایالات متحده آغاز می کند. او در سفر علمی به واشنگتن دی سی، اولین نگاه خود به دنیای وسیع تر را تجربه می کند...