آنورا، دختر جوانی که با پسر یکی از ثروتمندان روسی آشنا میشود و بهطور ناگهانی تصمیم به ازدواج با او میگیرد. اما این قصه عاشقانهای که شبیه داستانهای پریان است، با رسیدن خبر ازدواج به روسیه به خطر میافتد. چراکه پدر و مادر ثروتمند داماد برای لغو این ازدواج راهی نیویورک میشوند.
«وحشت دختر سیاهپوست» داستان یاسمین الیس، یک زن تگزاسی است که در یک اجرای خاطرهانگیز، تجربیات شخصی خود از جمله خانواده، بستری شدن در بیمارستان روانی و ازدواج بین نژادی را بازگو میکند. او با وجود تجربههای متفاوت، همواره به ریشههای خود وفادار مانده است.
فیلم "بچه برفی" داستان فردی را در دهه ۱۹۷۰ در غرب استرالیا نشان میدهد که در مسابقات بوکس چادری شرکت میکند و به دنبال راهی برای رهایی از گذشته تلخ و باختهایش است.
فیلم زندگینامهای که ما را به زندگی ارنستو پیمینتِل، مجری تلویزیونی پررویی، میبرد. مردی که با خلق شخصیت «لا چولا چابوکا»، قواعد اجتماعی را زیر پا گذاشت و به یک چهره ماندگار در تلویزیون پرو تبدیل شد.
استندآپ کمدی توزدی توماس، کمدین ترنس، از ژرفای ذهن پیچیده و متفاوت او سرچشمه میگیرد. دیدگاه منحصر به فرد او به زندگی، نتیجه بازتاب انسانیت بیپرده و واقعگرایانه اوست.
سلطنت ۳۲ ساله جول کمپبل به عنوان سردبیر شماره لباس شنا مجله اسپورتس ایلاستریتد و تبدیل آن به یک امپراتوری رسانهای. بررسی تغییر استانداردهای زیبایی، تکامل فمینیسم و مصاحبه با کمپبل و سوپرمدلهایی که او از آنها حمایت میکرد.
جهمیر که حالا بزرگسال شده و به دنبال رهایی از ضربههای روحی دوران کودکی است، نزد روانشناس، دانا، درد دل میکند. او جزئیات و تصاویری از برخوردهای وحشتناک گذشته با خانواده خواندهاش، یعنی خانواده دوک، را به اشتراک میگذارد. در ابتدا حس قوی از آشناپنداری دارد و به دلیل عدم اعتماد، ارتباط کندی برقرار میکند. سپس در جلسات خود احساس راحتی میکند و در نهایت به یک کشف وحشتناک از بدترین نوع میرسد.
نیمه دوم دهه ۱۹۷۰. چند نوجوان از اوستریکی دولنه، به رهبری یک دانش آموز کاریزماتیک و بی نظم مدرسه حرفه ای اوستریکی، سیچکا، تصمیم گرفتند پانک شوند و پانک راک بنوازند. آنها از گروه سکس پیستولز که از یک ایستگاه رادیویی خارجی شنیده بودند و فرهنگ جدید "پانک" الهام گرفتند. ابتدا نامه ای به رادیو اروپای آزاد می فرستند و درخواست "آزادی" بیشتر می کنند.
برندا، یک نماینده برتر در یک شرکت BPO، همیشه برای ارتقاء نادیده گرفته می شود. اما نه این بار؛ همانطور که او بیش از حد با TL خود صمیمی می شود. آیا موقعیت مورد انتظار او در دسترس او است؟ یا فقط خودش را در موقعیت بدی قرار داده است؟
در یک آزمایش نظامی در ایستگاه فضایی، اتفاقی هولناک رخ میدهد و نسل جدیدی از کوسههای مسلح به زمین فرستاده میشوند تا تنها یک هدف را دنبال کنند: نابودی هر چیزی که در مسیرشان قرار میگیرد.