شیطان هیرانیاکاشیپ به دنبال انتقام از ویشنو است و خود را خدا اعلام میکند. پسرش پرالاد همچنان به ویشنو ارادت دارد. ویشنو در قالب نارسینها ظاهر میشود تا شیطان را شکست دهد و تعادل را بازگرداند.
جولی میشرا، وکیل به ظاهر باهوش، و جولی تیاگی، وکیل فرصتطلب و حیلهگر، در دادگاه قاضی تریپاتی با شوخیهای تند، پیچشهای غیرمنتظره و هرجومرجی از جنس عاطفه درگیر میشوند تا یک کمدی دادگاهی تمامعیار شکل بگیرد.
این اثر، داستان زندگی چند پسرعمو را روایت میکند که خانهای کهنه در ناحیهای روستایی از نورماندی به آنها ارث رسیده است. آنها تصمیم میگیرند مسیر زندگی اجداد خود را که در قرن نوزدهم در پاریس زندگی میکردند، دنبال کنند.
سونا، جیسو و بومی که هر کدام داستانهای متفاوتی دارند، در یک سفر ناگهانی برای بازدید از آرامگاه والدین جیسو، دچار تصادف رانندگی میشوند. این سه نفر شب را در مکانی ناآشنا میگذرانند و از رازهای یکدیگر باخبر میشوند.
داستان درباره خانوادهای است که سی سال پس از جشنی در سال ۱۹۸۴، در جنگل دور هم جمع میشوند. در این دیدار، آنها با راز ثروت و قدرت خود که ناشی از یک پیمان شیطانی است، روبرو میشوند.
این فیلم، داستانی درباره اوج و فرود گروه موسیقی فنلاندی "دینگو" و رهبر آن، پرتی نیومن است. این اثر با روایتی نوستالژیک، بیننده را به سفری در گذشته میبرد تا سرگذشت این گروه را دنبال کند.
این داستان، رفتار آنلاین و نوع محتوای مصرفی را از نگاه یک دختر نوجوان روایت میکند که بینندگان را به دنیای رویاها و کابوسهای خود میبرد. او که در مرز بین خیال و واقعیت سرگردان است، تحت تاثیر یک یوتیوبر مرموز و نگرانکننده به نام پاتریشیا کما قرار میگیرد.
این فیلم، نگاهی عمیق به تأثیرات منفی شبکههای اجتماعی از منظر دیزی موریارتی ارائه میدهد. او با وجود دست و پنجه نرم کردن با آشفتگیهای زندگی شخصی، ناخواسته وارد دنیای تاریک و ناشناخته اینترنت میشود.
در دنیایی پسا آخرالزمانی که قحطی بیداد میکند، خانوادهای کشاورز و سیاهپوست اهل کانادا، که نسلشان به مهاجران جنگ داخلی آمریکا میرسد، از مزرعه و دارایی خود در برابر آدمخوارانی که قصد تصرف منابعشان را دارند، محافظت میکنند.
چارلز، یک موتورسوار شصت و چند ساله که از یک طلاق پردردسر رنج میبرد، پس از تصادف در تگزاس با یک دختربچه مرموز روبرو میشود. این اتفاق غیرمنتظره، او را به سفری برای کشف خویشتن میبرد که دیدگاهش را نسبت به زندگی کاملاً تغییر میدهد.
در آیندهای که بیماریهای مهلک گسترش یافتهاند، پدری درمانده برای نجات خود و عزیزانش، با یک معضل اخلاقی بزرگ روبهرو میشود. او باید تصمیم بگیرد که آیا از یک فناوری پیشرفتهی ریزتراشه استفاده کند یا نه؛ فناوریای که میتواند سالهای عمرش را افزایش دهد، اما به قیمت جان فرد دیگری.