فیلم ن.ودی مورد نظر یکی از اولین فیلمهای این ژانر بود که در آمریکا به نمایش درآمد. با این حال، به دلیل محتوای آن، عمدتاً در سینماهای درجه پایین نمایش داده میشد. برخی توزیعکنندگان نیز با اجاره کامل سینما، این فیلم را به نمایش میگذاشتند و تمام درآمد حاصل از آن را برای خود برمیداشتند.
دو زن، ماریا و جوآن برای فرار از دولت خودکامه مکزیک، از مرز مکزیک به ایالات متحده عبور میکنند. فرار آنها توسط جایزهبگیرها و همچنین گروهی از مردان که برای معشوق سابق جوآن، اسکوبار، کار میکنند، خنثی میشود.
"روزا لین"، دختر معتاد خود "لورتا" و فرزندانش "توماس" و "تریسی" را ، برای زندگی پیش عموی خود "ارل" ، در خانه اجدادی اش در روستایی در می سی سی پی می فرستد ...
زنی که از طرف همسرش مورد آزار و اذیت قرار می گیرد به کالیفرنیا می رود تا نبدیل به یک ستاره سینما شود. از طرفی برادر زاده اش به آلاباما بازگشته و درگیر یک پرونده قتل می شود...
پل ناربونی دوران کودکی شاد خود را در الجزایر قبل از ترک کشور در سال 1954 به یاد می آورد. او با خانواده اش قبل از رسیدن به پاریس به مارسی می رسد. پدرش آلبرت که یک خواربارفروش است، باید با این کشور جدید سازگار شود...
"تام" نوجوان 15 ساله ای که با خود بیگانه است او با خانواده خود از لندن به منطقه ای روستایی نقل مکان می کند.او مجبور است راهی برای روبرو شدن با راز تاریک خانواده خود پیدا کند...
ولاد تپس که با نام های دیگر به نام های ولاد تیپ کننده و دراکولا شناخته می شود، در میدان جنگ با ترک های عثمانی و در دربار خود با بویارهای مجارستانی می جنگد...
الهام گرفته از وقایع واقعی. پس از اینکه پتی جانسون فرزند مردهای به دنیا میآورد، او و همسرش سعی میکنند این فاجعه را فراموش کنند. آنها به خانه جدیدی نقل مکان میکنند، اما تعدادی پدیدههای ماوراء طبیعی که در آنجا رخ میدهد، آنها را به این باور میرساند که خانه تسخیر شده است. پتی به یک روشنبین شهر مراجعه میکند که شک او را در مورد فعالیتهای شبحآلود تأیید مینماید. خانه تسخیر شده است.
تعدادی از خلبانان فرانسوی که آتشبس دوم را نپذیرفته بودند، به شوروی پیوستند و اسکادران «نورماندی» را تشکیل دادند. این اسکادران با تقویت در سال ۱۹۴۴، در نبردها به پیروزیهای زیادی دست یافت و در نبرد نیهمن شجاعت زیادی از خود نشان داد.
پدری که نمی تواند سر قولهایش بماند در تصادف رانندگی کشته می شود. یکسال بعد از مرگش او در قالب یک آدم برفی باز می گردد تا قبل از آن که برای همیشه برود، اوضاع را با پسرش روبراه کند...
گروهی مسلح در نیویورک با گروگانگیری مسافران یک واگن مترو، خواستار دریافت باج میشوند. سوال اصلی این است که پس از دریافت باج، چگونه میتوانند بدون گرفتار شدن فرار کنند؟
املیا، محصولی از یک پرورشگاه و یک نژاد اشرافی، به آغوش یک تازه به دوران رسیدهٔ گستاخ پرتاب میشود که با او ازدواج میکند اما از انجام ازدواج خود امتناع میکند.