در دنیایی پساآخرالزمانی، آپریل و دانیل در مزرعهای متروکه با هم آشنا میشوند. اما زمانی که غریبهای مرموز سر میرسد، آنها با دشمنی جدیدی روبرو میشوند که حتی از دشمنی که در بیرون از مزرعه وجود دارد، خطرناکتر است...
پس از اینکه دبی (شلی هنینگ) به دلایل نامعلوم خودکشی می کند، صمیمی ترین دوستش به نام لین (اولیویا کوک) تلاش می کند تا متوجه شود چرا دوستش چنین کاری را انجام داده است و در این راه به صفحه اویجا می رسد که مربوط به دوران کودکی این دو می باشد. اقدام بعدی لین این هست که عده ای را دور هم جمع کند تا بتوانند احضار روح کنند و روحِ دبی را بازگردانند اما...
در دنیایی پسا آخرالزمانی، یک استاد شمشیرباز به همراه گروهی از مزدوران سابق نظامی، برای نجات بازماندگانی که توسط انسانهای آلوده به بیماری تشنه به خون در بیمارستانی گرفتار شدهاند، وارد بیمارستان میشوند...
براین و پل شاو در حالی که تلاش می کنند پس از از دست دادن پسر چهار ساله خود، زندگی خود را به مسیر اصلی بازگردانند، به آپارتمان های جذاب قدیمی بیکن نقل مکان می کنند. براین شروع به دیدن پسر بچهای شبحواری میکند که در اطراف ساختمان میرود...
گروهی از جوانان در یک ماموریت برای یافتن دوستان گمشده خود در جنگلی پر جنب و جوش هستند. در طول راه، آنها با زن جوانی ملاقات می کنند که در یک ماموریت شخصی به دهکده عرفانی است و به دنبال راهی برای جلوگیری از نفرین شیطانی خود است...
یک قاتل زنجیره ای قربانیان خود را می کشد و سپس آنها را به زندگی باز می گرداند. مامور افبیآی، مایا قربانی او، از این نیرو استعفا میدهد. اما وقتی خواهرزاده یکی از همکارانش ربوده می شود، با او همکاری می کند تا او را نجات دهد...
روز هالووین است و کارگر فروشگاه ویدئویی «استن هلسینگ» را ترک کرده است، همراه با دوست سابق ، بهترین دوست و یک رقصنده عجیب و غریب به شهری که توسط بزرگترین هیولاهای تاریخ سینما نفرین شده است، می روند...