"کمیل میدوز" دختر جدید آکادمی معتبر دختران ادلوین است. پس از ورود وی ، شش دوست او ، او را دعوت می کنند تا در یک مراسم دیرهنگام به آنها بپیوندد ، و روح یک دانشجوی سابق مرده را که گفته می شود سالن ها را تسخیر می کند ، احضار می کنند . اما قبل از صبح ، یکی از دختران مرده است و ...
گروهی از نوجوانان معتاد به فناوری به اردوی آفلاین می روند. همانطور که توسط برگزار کنندگان برنامه ریزی شده است یک پیاده روی معمولی در جنگل بدون دسترسی به تلفن های هوشمند به پایان می رسد. آنها مجبورند برای زندگی واقعی با چیزی بجنگند که حتی در تاریک ترین گوشه های اینترنت هم ندیده اند. در برابر خطری مرگبار در جنگل، آنها خواهند فهمید که دوستی، عشق و فداکاری واقعی چیست...
پس از کشف جواهری که یک هیولای شیطانی را کنترل می کند که به دنبال نابودی جهان است ، یک دختر جوان و برادرش از آن استفاده می کنند تا او پیشنهادات خود را انجام دهد...
در این پیشداستان که وقایع آن قبل از روایت اصلی رمانRe: Zero اتفاق میافتد، با چگونگی آشنایی پک و امیلیا آشنا میشویم. همچنین دلایل ناامنی و بیاعتمادی امیلیا به خود و دیگران برای ما آشکار میشود.
داستان فیلم Red Dot از آ جایی که شما آغاز میگردد که زنی به نام نادجا، باردار میشود. او و همسرش تصمیم میگیرند که به شمال سوئد سفر کنند و رابطهی خود را دوباره از نو آغاز نمایند. همه چیز خوب پیش میرود تا اینکه اتفاقاتی رخ میدهد و سفر عاشقانهی این زوج به یک کابوس ترسناک و عجیب تبدیل میشود و ....
داستان درباره مردی به نام تایلر است که همیشه رویاهای عجیبی درباره پایان دنیا داشته است. او مانند بسیاری از افراد، زندگی روزمره و تکراری را تجربه میکند تا اینکه یک روز متوجه تغییری غیرمنتظره در زندگی خود میشود.
مادر بیوه، هالی، زمانی که دختر نوجوانش بتسی روشنگری عمیقی را تجربه می کند و اصرار دارد که بدنش دیگر متعلق به خودش نیست، بلکه در خدمت قدرتی برتر است، به شدت مورد آزمایش قرار می گیرد...
در غرب وحشی، سوار مرگ، شخصیتی مرموز و ناشناخته، به پناهگاه مخوف خونآشامها قدم میگذارد. ورود به این پناهگاه وحشتناک، بهایی هولناک دارد: یک دوشیزه باکره.
زنی که ناامیدانه به دنبال پیدا کردن درمانی برای بیماری دخترش است، در یک مرکز تماس (کال سنتر) شغلی پیدا میکند، اما در آنجا توسط روحی که در ساختمان است، تسخیر میشود.
یک زن پس از یک حمله خشونتآمیز، برای یافتن آرامش و قدرت، شغل نگهبانی را انتخاب میکند. اما در تنهایی این شغل، با چیزی تاریکتر و ترسناکتر روبرو میشود...