پسری پس از کشته شدن برادرش در خانه و مدرسه با قلدرها مبارزه می کند. هنگامی که او با موجودی افسانه ای دوست می شود و به او پناه می دهد، به او کمک می کند تا از شکنجه گران خود پیشی بگیرد و بر اندوه خود غلبه کند...
آماندا و دوستش مگی، روباهی را پیدا میکنند و میخواهند آن را به عنوان حیوان خانگی نگه دارند، اما متوجه نمیشوند که این کار آنها را وارد ماجرایی خطرناک میکند.
سه دانشآموز فارغالتحصیل به نامهای ویلی، فتی و یایا که هیچ ایدهای در آینده ندارند، اکنون با بزرگترین چالش فراتر از تصورشان روبرو هستند: دوستشان کاکا با یک نوزاد در آغوش از استرالیا بازگشته است!..
یک دختر فرستاده می شود تا برای کریسمس در مزرعه اسب های مادربزرگش بماند. او با اسب مادربزرگش دوست می شود و مصمم می شود تا مزرعه را از سلب مالکیت نجات دهد....
امپراتور حمله عظیمی را به زمین ترتیب میدهد و تا یک قدمی شکست دادن رنجرزها پیش میرود. اما رنجرزها با وجود همه موانع، مقاومت میکنند و در نهایت، به خاطر این ایستادگی و سرسختی، تمام رنجرزهای افسانهای از گذشته برای کمک به آنها میآیند.
زن جوانی (امبیر چیلدرز) پس از به ارث بردن شرکت اسباب کشی خانواده اش، شروع به درگیری با مدیر (کیگان آلن) می کند که فکر می کرد او می خواهد مسئولیت را بر عهده بگیرد...
زندگی به عنوان یک عروسک پارک تفریحی برای تازهواردی که به گروه عجیب و غریب «شخصیت»های پارک تفریحی ملحق میشود، به تجربهای عجیب و غریب در یک کار تابستانی فراموشنشدنی تبدیل میشود...
در دنیای پر انرژی مسابقات پیست خاکی، یک اشتباه باعث می شود زندگی دو مرد برای همیشه تغییر کند. یکی باید برای خانواده اش بجنگد، دیگری باید بجنگد تا ببخشد...
پس از چندین اتفاق ناگوار، ریچل تنها چیزی که میخواهد مکانی برای التیام زخمهایش است. اما متوجه میشود که مادربزرگش کلاهبرداری کرده است. با کم شدن گزینهها برای نجات خانه مادربزرگش از مصادره، ریچل مجبور میشود اوضاع را به دست بگیرد...
داستان این فیلم حول محور فرزند بابانوئل میچرخد. زمانی که پدر او تصمیم میگیرد که خودش را بازنشسته کند ، او مجبور میشود که کنترل شغل خانوادگیشان را در دست بگیرد و آن را در مسیر درست پیش ببرد. از طرف دیگر هم در همین حین ، برادرش که قرار بود به جای پدرشان تبدیل به بابانوئل شود ، به خاطر پرواز شب کریسمس دچار مشکل میشود و دیگر اعتماد به نفس خود را از دست میدهد و…
سه نفر که آرزوی یوفوشناس شدن داشتند، یک مغازه دیوانهوار یوفو (پژوهش و خدمات جهانی اشیاء پرنده ناشناس) راهاندازی کردند و ناخودآگاه بزرگترین برخورد با یوفو را از زمان رازول شعلهور کردند.
زنی ، زمانی که عاشق بود، ارتباط خود را با آرامش، عشق و هدیه دادن از دست می دهد. وقتی یک خانواده بی خانمان در خانه او ظاهر می شود، قلب او دوباره با معنای واقعی کریسمس آشنا می شود...