داستان فردی به نام لوری که به منظور امرار معاش خانه ها را راه اندازی می کند. شلوغ ترین فصل او کریسمس است! اگرچه او معمولاً فقط خانههایی را که برای فروش هستند ترتیب میدهد، اما وقتی یک بیوه ثروتمند به نام اورت از او میخواهد که خانهاش را به نمایش بگذارد، مجذوب او میشود و...
مدیر هتل ویلو به زادگاه خیرهکنندهاش در ویرجینیا برمیگردد تا به خواهرش کمک کند تا برای جشن عروسی کریسمس در مسافرخانهای که زمانی متعلق به خانوادهاش بود، برنامهریزی کند. او باید با مالک فعلی و پدر مجرد دیوید، که می خواهد گذشته را رها کند، کار کند.
تولهها یک مسیر مسابقه ساختهاند و تیم پیت قهرمان مسابقه را تشکیل میدهند. اما وقتی راننده افسانهای نمیتواند رانندگی کند، او تولهی مارشال را به عنوان راننده جایگزین میفراخواند...
سونه دانشآموزی است که قرار است با کلاسش به یک اردوی مدرسهای مخفی برود. اما او متوجه میشود که عروسی پدربزرگش هم در همان زمان برگزار خواهد شد. از طرفی، پدر سونه به عروس جدید پدربزرگ مشکوک است و مادر سونه هم همسر سابقش را میبیند که کاملاً با پدرش متفاوت است. همه این اتفاقات باعث ایجاد یک وضعیت پیچیده و پر از تنش برای سونه میشود.
ایزوکو "دکو" میدوریا و دانش آموزان همراهش در کلاس 1-اِی از دبیرستان قهرمانانه یو اِی انتخاب شدن تا در یک برنامه امنیتی در جزیره نابو شرکت داشته باشن. برای کسب تجربه بیشتر و تقویت کردن مهارت هاشون، قهرمانان با خدمات کوچک و کمک به مردم در امور روزمره شروع به فعالیت میکنن.
جن وحشتناک، گرامپر، سورتمه کریسمس غیرقابل تصور و دزدیده شده بابانوئل را انجام داده است. اکنون وظیفه تیم کارآگاه E.L.F Jingle، Bingle، Tingle، Dorabelle و Cheer است که سورتمه را بیابند و کریسمس را نجات دهند.
روزی روزگاری، موجودی شگفتانگیز به نام یوماً به جمع پری کیورها پیوست. هیکارو و لالا که قادر به برقراری ارتباط کلامی با یوماً نبودند، مدام سردرگم میشدند. راهی برای درک احساسات یوماً، آواز خواندن بود! هیکارو و دوستانش با خواندن آواز، پیوند عمیقی با یوماً برقرار کردند. اما ناگهان، شکارچی فضایی مرموزی پدیدار شد و همه را در معرض خطر قرار داد! علاوه بر این، به آنها خبر داده شد که روزی از یوماً جدا خواهند شد. پری کیورها برای محافظت از یوماً و احساسات همه، به پا خاستند!
با فرانکلین گراهام و خانواده اش به سرزمین کتاب مقدس سفر کنید. بخشهای زیادی از کلام خدا در این مجموعه عبادی زنده میشوند که در لوکیشنی در سرزمین مقدس فیلمبرداری شده است...
در حومه شهر، خانه خانوادگی تئاتر صحنه شکار واقعی بین گربه ساکنان و موش ساکنان قبلی است. اما بازی هنوز به پایان نرسیده است، و در جایی که شکارچی از طرحهای متنوعی برای رسیدن به هدف خود استفاده میکند، طعمهاش در تلاش برای فرار از گرفتار شدن، هوشمندتر عمل می کند ...
جرارد همیشه دوست داشت تا خود را به عنوان یک شعبده باز، معرفی کند. اما متاسفانه مجبور شد تا به کار در ادارهی پست مشغول شود. با این وجود، وی هیچگاه رویای خود را فراموش نکرد و همواره به فکر آن بود. به طوری که همیشه، پاکتها و بستهها را با زبردستی و حرکات منحصر به فرد، مرتب میکرد. جرارد در گذشته، سکهای جادویی را از Great Vivonti دریافت کرده بود و هر روز به کمک آن، به تمرین شعبده بازی میپرداخت. در یکی از روزها، دختر بچهای کوچک به نام ژولز، مبهوت تردستیهای جرارد با این سکه میشود و همین موضوع ژولز را متحیر مینماید. جرارد با کمک این سکه، برای اولین مخاطب خود تردستی میکند و این اتفاق، آغاز تمام تغییرات در زندگی این دو فرد میباشد.