اسکوبی دوو با یک کارتون و داستان جدید بازگشته است. Velma در می یابد که از عموی خود یعنی Dr. Von Dinkenstein یک قلعه ی مرموز و ترسناک در ترانسیلوانیا به ارث برده است. دوستانش او را متقاعد می کنند که به این قلعه بروند ولی درست هنگام ورود، یک ماشین مرموز به آن ها اخطار می دهد و این شروع ماجراجویی آن ها در این قلعه است تا بفهمند این کارها مربوط به اشباح می باشد و یا کسی دلیل این اتفاثات است…
داستان فیلم درباره پسر نوجوانی است که از راز همسایه خود باخبر می شود و برای اینکه این راز را افشا نکند از او می خواهد تا به او نواختن گیتار را آموزش دهد و ...
جنگجویان نور و زیبایی را به جهان آورده اند، اما زمانی که مادرشان ، تاریکی، آنها را تهدید به نابودی می کند، باید راهی برای شکست دادن او و بازگرداندن رنگ به جهان خود بیابند...
فیلم برداشتی مدرن از کمدی اسلپ استیک، دارای شیرین‌کاری‌های شگفت‌انگیز سیرک، مجموعه‌ای پیچیده و گروهی رنگارنگ از شخصیت‌های حیرت‌انگیز و موجودات بامزه است...
داستان یک روستای کوچک مانند روستاهای دیگر ، با این تفاوت که این روستاییان معمولاً همیشه فراموشکار هستند. امسال آنها فراموش می کنند که زمان کریسمس است...
داستان خانواده "ویشبون" که به منظور نجات یاگا و رنفیلد از چنگال شکارچیان هیولا بار دیگر به خون آشام، هیولای فرانکنشتاین، مومیایی و گرگینه تبدیل می شوند...
داستان در مورد دختری نوجوان به نام گریس می باشد که برای رسیدن تابستان هیجان زده است تا بتواند با دوستان خود کار و کاسبی کوچکی برای تهیه و فروش کیک راه بیاندازد . اما اوضاع زمانی عوض می شود که مادر او خبر از رفتن به پاریس را به او می دهد و گریس می بایست خود را برای یاد گرفتن زبان فرانسوی از پسر عموش کایتان، آماده کند ولی …
عده ای از مردم که زندگی «ویـنـتـر» را نجات دادند، در پی درگذشت مادرش، به او کمک می کنند تا یار و همدمی پیدا کند. بنابراین او می تواند در بیمارستان دریایی بماند...
وقتی که شگی و اسکوبی بلیط مشاهده ی مسابقات کشتی کج را برنده می شوند، تمامی دوستان اسکوبی دوو همراه با آن ها به شهر WWE توسط ماشین اسرارآمیز سفر می کنند تا این مسابقات را از نزدیک مشاهده کنند. اما خرسی مرموز ناگهان پدیدار می شود و …..
اپ و اد تصادفاً از جزایر گالاپاگوس در سال 1835 به زمان سفر می کنند تا به شانگهای کنونی برسند. آنها با سردرگمی راه خود را در شهر طی می کنند و به کشف وحشتناکی می رسند که گونه هایی که به آنها تعلق دارند کمی بعد از بین می روند...
یک شکارچی تازه کار و پدرش به ایرلند سفر می‌کنند تا آخرین گله از گرگ ها را از بین ببرند. اما هنگامی که با یک دختر از قبیله‌ای مرموز، که شایعه است به هنگام شب به گرگ تبدیل می‌شود، دوست می‌شود، همه چیز تغییر می‌کند.
یتیم یازده ساله، آنی، توسط میلیاردر الیور "ددی" وارباکس به فرزندی پذیرفته می شود و این باعث ناراحتی مالک یتیم خانه ظالم و محافظه کار خانم هانیگان می شود که با برادر جنایتکارش روستر هانیگان و دوستش لیلی سنت درگیر نقشه ای می شود...
