چندین داستان به ظاهر بی ربط ، به طرز غافلگیرانه ای توضیح داده اند که چگونه یک گروه ژاپنی ، که به طور مستقل در سال 1975 پانک راک اختراع کرد ، 37 سال بعد ، در نهایت جهان را از نابودی توسط ستاره دنباله دار نجات خواهد داد ...
سال ها سال قبل، در سرزمینی با زیبایی هوش ربا، انسان ها غرق در شادی و خوشبختی زندگی می کردند. تا اینکه یک روز به دنبال واقعه ای دور از انتظار، دل پادشاه این سرزمین می شکند. شاهزاده اسیر اندوه و مردم دستخوش نا امیدی می شوند. زندگی دیگر روال سابق را ندارد، البته تا وقتی که دسپرو متولد شود. موشی کوچک با گوش هایی بسیار بزرگ که از تمام موش ها جسورتر است. از چاقو، تله موش و گربه نمی ترسد و بسیار هم کنجکاو است، چون از لحظه تولد شروع به گشتن و یافتن کرده و می خواهد از هر چیز سر در بیاورد. از طرف دیگر عطشی سیری ناپذیر به ماجرا و هیجان او دیده می شود و همین باعث می شود تا یک روز سر از کتابخانه شاهی در آورد. در آنجا خواندن را یاد گرفته و کتاب ها او را به دنیاهای تازه ای رهنمون می سازند.
رلیجلس نام مستندی است که در سال 2008 و در سبک طنز (کمدی) به نویسندگی و نقشآفرینی بیل مار ایجاد شد. کارگردانی این اثر را لاری چالز بر عهده داشت. بیل مار با سفر به نقاط مختلفی از جهان، به بررسی محدودهای از دیدگاههایِ متنوعی که دربارهٔ دین در جهان وجود دارد میپردازد...
پس از مرگ دوستشان در یک تصادف، مارسل، معمار ثروتمند و بقیه دوستان بازنده دوران کودکی اش تصمیم می گیرند برای آخرین بار با هم متحد شوند تا آخرین آرزوی دوستشان را با قاچاق نقاشی مزخرف او به معتبرترین حراج هنری برآورده کنند...
آستین موریس با ناراحتی دوستانش از بزرگترین مهمانی شهر صرف نظر می کند تا در شب سال نوی 1999 در پمپ بنزین اضافه کاری کند. چیزی که آنها نمی دانند این است که نقشه واقعی او سرقت از دستگاه خودپرداز فروشگاه به همراه دوست خود است. ...
این فیلم داستان هفت دوست را دنبال میکند که برای شام کنار هم میمانند و تصمیم میگیرند بازیای را انجام دهند که در آن تلفنهای همراه خود را روی میز شام میگذارند و میپذیرند هر تماس، پیامک و پیام صوتی را که میرسد به اشتراک بگذارند...
فیلم درباره دانیلا، 28 ساله (کارلا ملو)، یک مادر جوان و جذاب است که پسرش بورسیه تحصیلی برای رفتن به مدرسه Saint Michael دریافت می کند. دانیلا باید با مشکلات و چالش های جدیدی که این تغییر در زندگی اش به وجود می آورد، مقابله کند...
هیلاریتی زمانی با خطر مواجه میشود که یک راننده عاشق و یک مکانیک به اشتباه یک ارباب جنایتکار بازنشسته را میگیرند و ماجرایی وحشیانه و متحول کننده زندگی را آغاز میکنند...
یک شهر رنگارنگ مکزیکی. دو برادر ناتنی رومئو و پرسیادو دوباره همدیگر را ملاقات می کنند تا یاد و خاطره پدرشان را در یک مسابقه اتومبیلرانی پر از آدرنالین و موسیقی باندا گرامی بدارند...