وقتی دوستان همیشگی "دنی اونیل" و "هنک تیلور" مجبور می شوند از هم جدا شوند، در گروه "آرتی شاو" مشغول بکار شده و با مدیر سابق "الن میلر" همراه می شوند...
برنده 2 جایزه اسکار. همچنین 3 جایزه و نامزد دریافت 5 جایزه دیگر.
« تريسى » ( هپبرن ) ، زنى از خود راضى از طبقه ى اعيان ، در آستانه ى ازدواج دوم خود با مردى ابله اما ثروتمند ( هوارد ) است. با ورود « دكستر » ( گرانت ) ، همسر اول او ، و « مايك » ( استوارت ) ، خبرنگارى جنجالى ، ماجرا پيچيده مى شود...
آندره خلبان جوان، عاشق مارکیز دولاشنزه می شود. ولی نمی داند که اولین قاعده بازی به سبک اشرافی این است که هیچ چیز را جدی نگیرد و بگذارد که بازی ادامه یابد. وقتی این قانون زیر پا گذاشته می شود چیزی جز رنج و مرگ باقی نمی ماند...
4 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 3 جایزه و نامزد دریافت 2 جایزه دیگر.
« نينوچكا » ( گاربو ) مأمور سختگير و متعصب حزبى از شوروى به پاريس مىآيد تا سه فرستادهى خاطى قبلى دولت را به وطن بازگرداند. او در برخورد با « كنت لئون دولگا » ( داگلاس ) ، براى نخستين بار لذت دلباختگى و زن بودن را تجربه مىكند.
"استنلی" و "اولیور" که مشغول فروش تله موش در سوئیس هستند، توسط یک تولید کننده پنیر تمام پولهای خود را از دست می دهند. در این میان "اولیور" عاشق خدمتکاری می شود که در حقیقت خواننده اپرایی مشهوری است و...
برنده 1 جایزه اسکار. همچنین 2 جایزه و نامزد دریافت 5 جایزه دیگر.
« پروفسور هنرى هیگینز » ( هوارد ) ، استاد زبان شناسى ، در بازار لندن با دختر عامى گلفروشى ، « الیزا دولیتل » ( هیلر ) روبه رو میشود ، و با دوستش ، « کلنل پیکرینگ » ( ساندرلند ) شرط میبندد که به او فن بیان بیاموزد.
وقتى « بتسى بوت » ( گارلند ) مى آید تا از فامیل دیدن کند ، « اندى هاردى » ( رونى ) ابتدا گمان مىکند او بچه است و توجهى نشان نمىدهد ، تا این که « بتسى » در مجلسى آواز مىخواند و « اندى » را دوباره دچار دردسرهاى رمانتیک مىکند.
« ديويد هاكسلى » ( گرانت ) دايناسورشناس كم حافظه در آستانه ى ازدواج با دخترى معقول است كه سر و كله ى « سوزان ونس » ( هپبرن )، وارثه ى عجيب و غريب، پيدا مى شود.
میلیونر امریکایى ، « مایکل براندن » ( کوپر ) آن قدر شیفتهى زندگى زناشویى است که تا به حال هفت ازدواج را پشت سر گذاشته است . « براندن » در سفرى به ریویرا با دخترى فرانسوى به نام « نیکول » ( کلبر ) آشنا مىشود که به خواستگارى او جواب رد مىدهد. اما واکنش « نیکول » ، « مایکل » را به هشتمین ازدواج خود بیشتر راغب مىکند.
سال 1938، جنگ خاتمه پیدا کرده است اما استن که مسئول حفاظت از یک سنگر بوده هنوز از این قضیه مطلع نشده است. در همین هنگام الیور، همرزم سابق استن، عکس وی را در یک روزنامه می بیند و ...
دختر کارمند فقیرى به نام « مرى اسمیت » ( آرتور ) مورد توجه میلیونر وال استریت ، « ج. ب. بال » ( آرنولد ) قرار مىگیرد. از قضا او با پیشخدمتى ( میلاند ) که پسر « بال » از آب در مىآید ، نیز آشنا مىشود.