داستان در مورد سیمون، مردی عمیقاً مذهبی در قرن چهارم میلادی است که برای نزدیکی بیشتر به خدا بر فراز ستونی زندگی میکند. شیطان که خواهان بازگشت او به زمین است، تلاش میکند تا او را اغوا کند.
بن جونز و هاودی لوییس ، کابوی هایی هستند که زمانشان را صرف رام کردن اسب ها می کنند . آن ها یک اسب رام نشدنی ، به نام اولد فولر را معامله می کنند ، اما بعد از مدتی مشتریشان اولد فولر را پس می آورد . آن ها می دانند که اولد فولر رام شدنی نیست ؛ به همین دلیل او را وارد نمایش سوارکاری رودیو می کنند تا بتوانند پولی از او به جیب بزنند ...
پروفسور سرافینو بنونوتی استاد موسیقی کلاسیک است که شور و شوق مدیر ارکستر را دارد. با این حال، مخاطبان جوان دهه 60 قدر آهنگسازان کلاسیک مانند موتزارت یا بتهوون را نمیدانند، و بنابراین سرافینو احتمالاً تصویر خود را به عنوان کارگردان به خطر انداخته است. یک روز سرافینو این خبر را دریافت می کند که دختر خوانده اش ریتا در آستانه بازگشت از آمریکا به ایتالیا است...
پس از یافتن کتابی که داستان پدربزرگش را بازگو میکند، یک افسر به اسپانیا سفر میکند و با طیف گستردهای از شخصیتها آشنا میشود که بیشتر آنها داستانی برای گفتن دارند...
پنج داستان کوتاه در چکسلواکی سرکوبشده روایت میشود. هر داستان، به نوعی، به نیاز انسان به ارتباط با دیگران میپردازد. در داستان اول، یک زوج میانسال به مسابقات موتورسواری میروند تا با دیگران ارتباط برقرار کنند. آنها در بخش خطرناکی از مسیر مسابقه میایستند تا هیجان را تجربه کنند و با دیگران همدلی کنند...
ریک و دنی تصمیم میگیرند در هاوایی کسبوکاری راهاندازی کنند، اما پس از اینکه نتوانستند حقوق خود را بپردازند، دنی توسط مقامات دولتی زمینگیر میشود. ریک باید بین نجات دوستش یا کسب و کار یکی را انتخاب کند...
دانشمندان با استفاده از تروریسم زیستمحیطی، آب و هوا را بهطور افراطی تغییر میدهند تا بر جهان مسلط شوند. رئیس سازمان اطلاعات، کرامدن، برای مقابله با آنها، مأمور دریک فلینت را فرا میخواند...