برنده 1 جایزه اسکار. همچنین 1 جایزه و نامزد دریافت 2 جایزه دیگر.
« کول هاردین » ( کوپر ) به ناحق به اتهام اسب دزدى دستگیر مىشود. « روى بین » ( برنان ) قاضى شهر که به سختگیرى و خشونت شهرت دارد ، در دادگاهى « ضربتى » او را به مرگ محکوم مىکند. اما « کول » از علاقهى قاضى به نمایشگرى مشهور به نام « لیلى لنگترى » ( باند ) استفاده مىکند و مىگریزد.
1 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین دریافت 2 جایزه دیگر.
سال 1870 . یکى از مدیران شرکت راه آهن وسترن یونیون ، « جف باتلر » ( مکرى ) ، به دختر یکى از مهندسان شرکت ، « مالى موناهان » ( استانویک ) ، دل مىبندد. در حالى که سیاستمدار نابکارى که منافعى در شرکت رقیب ، راه آهن سنترال پاسیفیک ، دارد با کمک خلافکارى به نام « سید » ( دانلوى ) به قصد خرابکارى وارد عمل مىشود.
برنده 2 جایزه اسکار. همچنین 5 جایزه و نامزد دریافت 5 جایزه دیگر.
دلیجانى که از خطهاى در معرض خطر حمله ى سرخپوستان میگذرد ، مکان تقابل شخصیتهایى متضاد میشود و از جمله رابطه اى نجاتبخش را میان « رینگوکید » ( وین ) و « دالاس » ( ترور ) پاکدل به بار می آورد.
ماجراجویى به نام « وید هاتن » ( فلین ) وارد شهر بى در و پیکر داج سیتى مىشود که در آن بىقانونى و فساد رواج کامل دارد. کمى بعد « وید » به دخترى به نام « ابى اروینگ » ( د هاویلند ) دل مىبازد که او را در ماجراى کشته شدن برادرش مقصر مىداند.
جوان بى كس و كارى به نام « بى رفيق » ( كيتن ) در جستوجوى زندگى بهتر به سوى غرب مى شتابد و در مزرعه اى استخدام مى شود. اما از عهده ى كارهاى خشن گاوچرانى برنمى آيد و كابوى ها مدام او را مسخره مى كنند. تا اين كه با گوساله ى ماده اى به نام « چشم قهوه اى » دوست مى شود...
انقلاب مکزیک، سال ۱۸۶۶. “بنجامین ترین” (کوپر)، سرگرد سابق ارتش جنوب، و “جو ارین” (لنکستر)، یک یاغی همیشه خندان، از آمریکا به مکزیک میروند تا برای هر کسی که بیشتر پول بدهد، بجنگند وسترنی هیجان انگیز و چند لایه ای که نمونه ای برای فیلمنامه نویسی کلاسیک در تاریخ سینما نیز به شمار می آید.وجه جذاب روایتی اثر در کنار بازی زوج کوپر و لنکستر برجسته تر مینماید. فیلم را کمپانی فیلمسازی خود لنکستر با بودجه ۷/۱ میلیون دلاری تهیه میکند و در نخستین نمایش جهانی بیش از ۱۱ میلیون دلار فروش میکند. آلدریچ، استاد خشونت در سینمای آن دوره، اینجا به اندازه کافی قابلیتهای خود را نشان میدهد
3 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 2 جایزه و نامزد دریافت 3 جایزه دیگر.
در سال 1870،ده سال از جنگی خونین بین مهاجران و آپاچیها می گذرد."تام جفوردز" یکی از پسران آپاچی را نجات دهده و تصمیم می گیرد از این فرصت استفاده کرده و به عنوان سفیر مشغول بکار شود.برخلاف تعجب همگان ماموریت او موجب ایجاد راهی ارتباطی با آپاچیها می شود و...
"افسر کربی یورک" مسئول یک پایگاه مرزی و آموزش سربازان تازه وارد از جمله پسر خود که نزدیک به پانزده ساله او را ندیده می شود.او پسرش را وادار به جنگ با سرخپوستها می کند اما پیش از آن مادرش از راه رسیده و او را خارج می کند.دیدار دوباره "کربی" و "کتلین" که سالهاست از هم جدا شده اند آنها را عاشق یکدیگر کرده و...
برنده 1 جایزه اسکار. همچنین 1 جایزه و نامزد دریافت 1 جایزه دیگر.
"مت دورکس" گله داری بزرگ به یک کارخانه ذوب مس که آبهایش را آلوده می کند حمله کرده و سپس دارائیهایش را بین پسرانش تقسیم می کند.یکی از پسرانش به نام "جو" مسئولیت حمله را پذیرفته و سه سال به زندان فرستاده می شود."مت" بر اثر حمله ای قلبی از دنیا رفته و "جو" تصمیم به انتقام می گیرد...
« مت کالدر » ( میچم ) ، « کى » ( مونرو ) و « هرى وستن » ( کالهون ) را که قایقشان در حال غرق شدن است نجات میدهد . « هرى » در عوض اسب او را میدزد و « مت » و « کى » را همراه با پسر کوچک « مت » ، « مارک » ( رتیگ ) ، در معرض خطر سرخپوستان رها میکند .