اسبی گم میشود و مردی بخاطر اسب وحشی توسط سرکارگرش سرزنش میشود. کلنل باونلی به هرکس که بتواند سوار پالومینو شود مزرعهاش را هدیه میدهد. کن این چالش را قبول میکند و ...
نینا (شیرلی جین ریکرت) یک دختر آمریکایی جوان نیمه سرخ پوست است. مادر او به تازگی فوت شده است. این دختر برای دریافت میراث گران بهای مادرش باید پدر سفید پوستش را پیدا کند. واضح است که در دنیای غرب وحشی، یک دختر بی دفاع و وارث میراثی بزرگ، طعمه ی خوبی برای خلافکاران است. سم بلک (یاکیما کانوت) یکی از همین خلافکاران است که به دنبال گروگان گیری این دختر می باشد. خوشبختانه این دختر یک فرشته ی محافظ دارد؛ یک کابوی به نام کریس مورل (جان وین). او قسم خورده است که این دختر را به سلامت به پدرش برساند...
جان کاروترز، مارشال ایالات متحده، شاهد یک سرقت میشود و شریف جیک شک میکند که شاید او سارق باشد. در همین حال، یکی از شهروندان برجسته شهر در حال برنامهریزی برای سرقت از همه است.
جری میسون، جوانی اهل تگزاس، و جیک بنسون، چوپانی با سالها تجربه، با هم شریک شدند و با کشف معدن طلا، به یکباره ثروتمند شدند. اما این ثروت ناگهانی، زندگی آرام آنها را با حضور افرادی شرور و زنی مرموز، به آشفتگی کشاند.
همزمان با سفر جان برای دیدن پدرش، شاهد مرگ پدرش میشود و خودش نیز مورد اصابت گلوله قرار میگیرد. زنی زیبا به او کمک میکند تا قاتلین را به سزای اعمالشان برساند، اما حسادت مرد دیگری ممکن است باعث ایجاد مشکلاتی شود.
افرادی تصمیم میگیرند که از قانون سبقت بگیرند و برای به دست آوردن زمینهای بدون مالک، تلاش کنند. در یکی از این موارد، شهروندی به نام میلت داوسون، برای به چالش کشیدن قانون, قمار بازی به نام آس هلمز را انتخاب می کند. تا از پشت به او شلیک کند...
جان ویات در کودکی شاهد قتل والدین و ربوده شدن برادرش می شود. سال ها بعد، در سفری با کاروان به سمت غرب، با برادرش که اکنون جاسوس باندی است که مرتکب این جنایات شده است، ملاقات می کند. جان و برادرش هر دو عاشق مری گوردون، دختری زیبا و مستقل می شوند.
بارون گاو تگزاس، استایلز، ده سال قبل والدین جان کلیبورن را کشت. کلیبورن که اکنون یک وکیل است، به طور قانونی تلاش می کند تا انحصار آب و عملیات خِش خِش استایلز را از بین ببرد...