داستان درباره دو هنرمند به نامهای اِنتوی و لورینا است که در دهه ۹۰ میلادی، با هدف رسیدن به شهرت در دنیای موسیقی پاپ فیلیپین، تلاش میکنند. آنها یک بار در رسیدن به آرزوهایشان شکست خوردهاند و حالا این سوال مطرح است که آیا این بار میتوانند به قله موفقیت برسند؟
نورا، موسیقیدان پیشین، برای پرورش فرزندش به حومه شهر نقل مکان میکند. هنگامی که همسرش برای کار سفر میکند، او با چالشهای مادر بودن به تنهایی، زندگی در خانهای جدید و اشتیاقهای موسیقایی دیرینهاش روبرو میشود. نورا برای غلبه بر این چالشها به ساختن موزیکویدئوهای خیالی پناه میبرد.
این کنسرت، نمایانگر بازگشتی قدرتمند به اصالت گروه بلک سبث است؛ بازگشتی که این گروه را در اوج آمادگی و هماهنگی نشان میدهد. آنها با اتحاد دوباره، آهنگهای کلاسیک خود را با همان انرژی خام و دقت افسانهای اجرا کردند. این رویداد که به صورت زنده فیلمبرداری و در سطح جهانی پخش شد، ادای احترامی ویژه به خاستگاه موسیقی هوی متال و گروهی است که این سبک را پایه نهاد.
یک برنده عجیب و غریب لاتاری که تنها در یک جزیره دورافتاده زندگی میکند، تلاش میکند تا رویاهایش را با آوردن نوازندگان مورد علاقهاش برای اجرا در خانهاش به واقعیت تبدیل کند.
گروه محبوب کیپاپ IVE، اولین تور جهانی خود را تحت عنوان «SHOW WHAT I HAVE» در سینماها به نمایش میگذارد. این برنامه شامل اجرای دوباره کنسرت سئول است که دربرگیرنده آهنگهای پرطرفدار، گفتگو با اعضای گروه و تصاویری از پشت صحنه سفرهای جهانی آنها میشود.
جان ویلیامز، آهنگساز برجسته «جنگ ستارگان» و «پارک ژوراسیک»، با موسیقیهای نمادین خود سینمای مدرن را شکل داده، به فیلمها هویت بخشیده و الهامبخش نسلها بوده است.
تامی سیباک، ستاره سابق یوروویژن دانمارک، پس از کنار گذاشته شدن، برای ساختن آخرین آهنگش تلاش میکند. او با الهام از خانوادهاش، درگیر جاهطلبی میشود، زیرا این آهنگ آخرین شانس او برای بازگشت به دوران اوج است.
دختری هفده ساله که به آفتاب حساسیت دارد، زندگی منزویای را سپری میکند. او شبها برای نواختن گیتار بیرون میرود و پسری را که تحسین میکند، ملاقات میکند. با شکلگیری رابطهی عاشقانهشان، او بیماری خود را از پسر پنهان میکند که این موضوع باعث ایجاد تنش در رابطهی نوپای آنها میشود.
این فیلم، سفرهای چهار عضو گروه راک "Stairway To Heaven" را در صحنه موسیقی دهه 1960 و ملاقات آنها در تابستان 1968 دنبال می کند و در سال 1970 به اوج خود می رسد.
این روایت، اعضای باشگاه زولو را دنبال میکند؛ گروهی که نماینده اولین کارناوال "ماردی گراس" مخصوص سیاهپوستان در نیواورلئان بودهاند. محور داستان بر تلاشهای این افراد برای بازگرداندن رژهی زولو به خیابانهای شهر متمرکز است.
گروه موسیقی مستقل کانادایی "بروکن سوشال سین"، که در اوایل سالهای ۲۰۰۰ میلادی شروع به کار کرد، درباره نحوه شکلگیری خود و دیدگاه ویژه و منحصر به فردشان نسبت به موسیقی به بحث میپردازند.
یک گروه دخترانه کی-پاپ که شهرتی جهانی دارند، در عین حال که زندگی پر زرق و برق خود را در کانون توجه حفظ میکنند، به صورت مخفیانه به عنوان شکارچی اهریمن فعالیت کرده و تعادلی بین این دو وجه از زندگیشان برقرار میکنند.