والنتینو یک کلاهبردار است که با کوان، یک کلاهبردار دیگر، ملاقات می کند. آنها با هم نقش افراد مختلف را بازی می کنند و طرح های متعددی برای پول درآوردن می ریزند. در همین حال، گانگسترها هم طرح خودشان را دارند...
یک پلیس خیابانی با یک مامور افبیآی کارآفرین همکاری میکند تا یک قاتل زنجیرهای را پیدا کند که فقط وقتی باران میبارد ضربه میزند و فقط به زنان حمله میکند. پس از رسیدن به بن بست، آخرین سرنخ آنها ممکن است در معرض دید عموم پنهان شود...
برنده 5 جایزه اسکار. همچنین 54 جایزه و نامزد دریافت 44 جایزه دیگر.
داستان فیلم مربوط به دکتر روانشناسی است که با استفاده از علم روانشناسی میتواند محیط اطراف خود و انسانهای آن را تحت تأثیر قرار دهد و خیلی راحت بر آنها مسلط شود. کم تر کسی میتوانست جلوی او طاقت بیاورد وی علی رغم کارهایش فردی آزادی خواه بود و میخواست مانند بقیه انسانها زندگی کند ولی پلیس مسئله را بسیار خطرناک دانسته بود و سعی میکرد وی را در زندانهای امنیتی نگهداری کند . وی به خون خواری نیز معروف شده و در مواردی به کندن پوست صورت، جویدن گردن و رگهای قربانی نیز دست میزد...
خانواده لوی یک زوج شیکپوش بودند که تا زمان سقوطشان از گلفبازها دزدی میکردند. بعدها، نویسندهای به نام رمی گراول نوادگان آنها را میبیند که با قایق تفریحی خود در منهتن گشت میزنند.
برای فرار از دست اراذل و اوباش، یک مرد سیاه پوست مجبور می شود خود را به عنوان یک مرد سفیدپوست معرفی کند. او با این کار، زندگی جدیدی برای خود می سازد...
ماریا، دختر جوانی که از خانه بیرون انداخته شده است، با زنی متاهل روبرو می شود که از نداشتن فرزند شکایت می کند. ماریا در نهایت در یک خانه متروکه پناه می گیرد و با متیو، مرد جوانی که در آنجا زندگی می کند، آشنا می شود...
خانم M. هر روز صبح در دریا می گذرد تا درد خود را التیام بخشد. اما او آنطور که وانمود می کند نیست: او همراه با شریک خود پومپیلیوس زندگی مجلل خود را با کلاهبرداری و باج گیری تأمین می کند. عاشق شدن در جوانی....
این افسانه "ها" است و اینکه چگونه او ملکه عالم اموات شد. ها که به عنوان یک فاحشه کار می کند و توسط مردانی که از آنها مراقبت می کند مورد آزار و اذیت قرار می گیرد، زندگی خود را برای ساختن یک امپراتوری زندگی شبانه می گذارد، اما سرنوشت هنوز یک کارت برای بازی با او دارد...
داستان در مورد یک مافیای آمریکایی-مکزیکی است که از زندان آزاد می شود و برای اولین با در زندگی اش عاشق می شود. بنابراین تصمیم می گیرد شیوه زندگی اش را بخاطر عشقش تغییر دهد...
پلیس متوجه میشود که یک قاتل جانی مدت ها بدون درد سر اداره یک رستوران را برعهده دارد و هیچکس به وی مشکوک نشده ، پلیس تلاش میکند تا علت این ماجرا را کشف کند...