در ۴۳ سالگی، مایکل به آلزایمر زودرس مبتلا میشود. با محو شدن خاطرات، او از طریق یک راهنمای معنوی چروکی و عشق جیمز، مردی که همسرش میشود، شفا مییابد. عشق از زمان قویتر است.
کریستا از زندگی سادهای که با همسر بسیار دوستداشتنیاش دارد، راضی است. اما همسر بلندپروازش در قمار خروسجنگی شکست سنگینی میخورد و مجبور میشود دست به جنایت بزند. کریستا برای نجات همسرش، مجبور میشود از جسم خود استفاده کند.
سینا در حال آماده شدن برای مراسم تینسل بال آتلانتا است، جایی که از او به خاطر کارهای خیریهاش تقدیر خواهد شد. این رویداد سالانه با ورود لارنس، که برند شراب خانوادگیاش اکنون حامی مالی این مراسم است، جلوهای باشکوه به خود میگیرد.
لرکه، یک مدیر هتل جاهطلب، برای توسعه هتلی در مزرعه انبه الکس به مالاگا فرستاده میشود. دختر لرکه به او ملحق میشود و انتظار یک تعطیلات نادر را دارد. احساسات غیرمنتظرهای بین لرکه و الکس به وجود میآید و آنها را مجبور به گرفتن تصمیماتی میکند که زندگیشان را تغییر میدهد.
طی یک هفته که دو مرد نیجریهای در یک آپارتمان مشترک زندگی میکنند، رابطه صمیمی و دوستانهشان شکوفا شده و در نهایت، اعتماد و نزدیکی عمیق بین آنها به عشق تبدیل میشود.
زنی که باور دارد نفرین شده است، در تلاش برای جلوگیری از جابجایی جامعه خود با یک صاحبخانه مشکلدار آشنا میشود. با نزدیکتر شدن آنها به یکدیگر، ترس او از اینکه تمام معشوقههایش ناپدید میشوند، رابطه آنها را تهدید میکند.
«گووک» (Gowok) در فرهنگ جاوه، زنی است که برای آموزش مهارتهای زندگی (مانند خانهداری) و مسائل ج.ن.س.ی. به پسران در سنین نوجوانی یا پیش از ازدواج توسط خانواده داماد استخدام (اجاره) میشود.
داستان "پسرهای زیبا" درباره یک مثلث عشقی بین گری، جوانی با ظاهری ظریف، جاناس، دوست صمیمی او، و یتس، عشق قدیمی گری است. گری در تلاش است تا عشق را پیدا کند اما ...
عشق میان یک درونگرا و زنی با اعتماد به نفس شکوفا میشود، اما شیوع یک بیماری همهگیر مرموز که مبتلایان را با محیط ادغام میکند، رابطه آنها را تهدید کرده و این زوج را در یک کابوس تغییرشکلدهنده گرفتار میسازد.
اِولین در یک صبح از خواب بیدار میشود و متوجه میشود که با یک ستاره راک ازدواج کرده است. او که شب قبل همه چیز را فراموش کرده است، حالا باید با زندگی جدید و پر از چالشی که در انتظارش است، کنار بیاید.