مردی به نام کای (مارک داکاسوس) به بانکوک پرواز می کند ، اسلحه ای به دست می آورد و یک کابین سفارش می دهد. او به راننده زن حرفه ای پول زیادی می دهد تا راننده تمام شب او باشد. اما وقتی او متوجه کای می شود...
پس از بمبگذاری در حیدرآباد، وزیر کل، واحد اطلاعاتی طبقهبندیشدهی «رودرا نترا» را مأمور به ردیابی مهاجمان میکند. رهبری این مأموریت برعهدهی «براهماچاری»، افسری مطمئن اما با رفتارهای عجیب و غریب، است...
کش تلاش میکند تا زندگی شرافتمندانه و آرامی داشته باشد، اما زمانی که "بیگ کت" او را مجبور به بازگشت به خدمت خود میکند، کش برای محافظت از شهر و تنها خانوادهای که برایش باقی مانده هر کاری میکند...
سلوا، دانشجوی کالج که آرزوی فوتبالیست شدن را در سر دارد، از کمبود فرصتها به شدت آزرده خاطر است. خشم او باعث میشود تا درگیر مسائلی شود که نه تنها به خودش، بلکه به خانوادهاش نیز آسیب میرساند.
در رسلمینیا، رومن رینز از عنوان خود در برابر کودی رودز دفاع خواهد کرد. درو مکینتایر برای کسب عنوان قهرمانی جهان با ست رولینز روبرو خواهد شد. در یک مسابقه تگ تیم بزرگ، رودز و رولینز با راک و رینز روبرو می شوند.
در مسابقات RAW عنوان زنان، Rhea Ripley با Nia Jax روبرو شد. همچنین، مسابقات حذفی مردان و زنان برگزار شد. در مسابقات تیم WWE، تیم Judgment Day با Pete Dunne و Tyler Bate مسابقه داد.
رئیس بازرسی در واحد مبارزه با مواد مخدر، با پایبندی به اصول خود به عنوان یک پلیس، جان خود را برای مبارزه با فعالیت های مربوط به مواد مخدر و دستگیری قاچاقچیان به خطر می اندازد.
مسابقات مختلفی در باشگاه مبارزه بلکپول برگزار شده است. در یکی از این مسابقات، شیباتا با لنس آرچر روبرو شد. همچنین، مسابقات جهانی تیمهای دونفره با مسابقه بین FTR و The Infantry برگزار شد. در نهایت، تاپ فلایت با ریکی استارکس و بیگ بیل مسابقه داد.
قاتلی که به دنبال آرامش در دوران بازنشستگی خود بود، با افشاگری دوستش مبنی بر توطئهای در دولت آفریقای جنوبی، مجبور به بازگشت از دنیای تاریک گذشته خود میشود.
لس آنجلس، سال ۱۹۴۷، به نظر همه جا آفتابیست اما در حقیقت دود باعث ایجاد مه میشود، مهی که نه فقط ریه ها بلکه چشم انسان ها را هم کور کرده به خصوص چشمان رونالد دریک که یک کارآگاه هست، شهر به دست پلیس فاسد اداره میشود و خوب و بد دیگر سیاه و سفید نیست
یک سرباز بازنشسته که از اختلال استرس پس از سانحه رنج میبرد، متوجه میشود که شهرش در حال نابودی میباشد. وی زندگی عادی خود را رها کرده و به پناهگاهی زیرزمینی میرود تا خود را برای حادثهای که باور دارد به وقوع میپیوندد آماده کند…