1 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 11 جایزه و نامزد دریافت 35 جایزه دیگر.
در حاشیه جنگ جهانی دوم، زنی انگلیسی و از طبقه اشراف به دورافتاده ترین قاره سفر می کند و در آنجا با طبیعتی وحشی و انسانهایی خشن روبرو می شود. این زن در آنجا مزرعه بزرگی را به ارث برده است. او به نگه داری از مزرعه بی میل است اما با اصرار های مردی که در آنجاست تصمیم میگیرد که آنجا را بازسازی کند و در این راه تجربیات زیادی به دست می آورند تا اینکه نیروهای ژاپنی آن سرزمین را بمباران می کنند و ...
با حاکمشدن قوانین ژاپنی در تایوان، مردم ناچار میشوند فرهنگ سنتی خودشان را کنار بگذارند و از اعتقاداتشان بگذرند. مردها وادار به کارهای سخت شدند و زنان و اعضای خانواده به خدمت و سرویس دادن به نیروهای نظامی و پلیس ژاپن و کار در خانههای آنها. مردان از شکار سنتی و زنان از بافندگی سنتی منع شدند و همچنین سنت قومی خالکوبی روی صورت ممنوع اعلام شد. این خالکوبی براساس سنت فرهنگی تایوان باعث رسیدن به مرز انسانیت بود. قهرمان داستان با مشاهده سی سال ظلم، مقابل ژاپنیها میایستد و در ۱۹۳۰ گروهی هم گرد او جمع میشوند و با ۳۰۰ نفر به جنگ ۳۰۰۰ نفر میروند و …
سَنا از قربانی شدن فرار می کند و تارا را ملاقات می کند. آنها با هم در یک قبیله ساحلی زندگی می کنند که خدای خورشید را می پرستند و از خطرات موجودات دوران مزوزوئیک در امان می مانند ...
کیمبرلی در استرالیای غربی محل زندگی جوامع بومی مختلف است که امروزه اکثر آنها در حال گذار هستند و باعث برزخ و پریشانی می شوند. برخی تسلیم شده اند؛ دیگران تصمیم میگیرند با شیاطین گذشته و حال مبارزه کنند تا تغییری را برای بهتر شدن مردم خود ایجاد کنند...
این مستند پرتره ای از هنرمندی است که در آستانه احترام جهانی قرار دارد، و مبارزاتی که او و نزدیکترین افراد به او برای ایجاد تعادل در آنچه که برای او مهم بود و نگه داشتن نمایش در جاده ها با آن روبرو شدند...
مشاهداتی صمیمانه و مهربانانه از دیدگاه یک پسر بومی آبوریجین 10 ساله در الیس اسپرینگز، استرالیا، که در تلاش است بر تعادل آوردن تربیت سنتی خود در فرهنگهای آرِنته/گاروا با آموزش دولتی مواجه شود...
فیلم با مردی 26 ساله به نام تائو که تصمیم می گیرد از زندگی پر استرس خود در تایپه به جزیره ارکیده بازگردد ، شروع می شود. در آنجا او یاد میگیرد که از شیوه زندگی سنتی مردمش قدردانی کند...