بارسلونا، 1967. هانس فروم، معمار آلمانی الاصل، زندگی روزمره منظمی دارد. با این حال او هدف یک جوخه مرگ ضد فاشیست ها شده است. در واقع رهبر آنها، جولیوس، که برادرش توسط اشمیت، یک اس اس بی رحم کشته شد، بدون اینکه کاملاً مطمئن باشد، معتقد است که فروم و اشمیت همان مرد هستند...
"جان بلندیش" صد میلیون دلار می ارزد. تنها دختر او به زودی با "فاستر هاروی" ازدواج خواهد کرد. اما سردی او موجب ایجاد مشکل با "هاروی" شده است. یک خلافکار خرده پا از ازدواج شبانه آنها با خبر شده و تصمیم می گیرد به آنها دستبرد بزند...
ست و زک تابستان را در خانه پدربزرگ مرده خود می گذرانند و منتظر بازگشت مادرشان با پول هستند. این دو برادر تصمیم می گیرند خانه را به یک فروشنده مواد مخدر اجاره دهند تا مقداری پول نقد کنند، اما همه چیز طبق برنامه پیش نمی رود...
زندگی پائول ، زمانی که همسرش ناگهان ناپدید می شود، زیر و رو می شود. پس از یک سال جستجوی بیهوده، پل تصمیم می گیرد با فرزندانش به شهر زادگاهش سنت مالو برگردند...
پنج کارگر بیکار با قرعه کشی ملی 100000 فرانک برنده می شوند. آنها به جای تقسیم پول، خرابه ای می خرند و کافه ای در فضای باز می سازند. اما مشکلاتی پیش می آید که گروه دوستانه آنها را از هم جدا کند...
سلما، 17 ساله، که در یک خانواده بورژوا و سکولار بربر زندگی می کند. هنگامی که او در کالج با جولین ملاقات می کند، برای اولین بار متوجه تأثیر قوانین پدرسالارانه بر صمیمیت او می شود...
یک فرد شرور به دنبال یک نقاشی ارزشمند از فان دیک که اخیرا از گالری پاریس دزدیده شده، سوار قطار سریع السیر رم می شود. اما از بد ماجرا می فهمد که قطار پر از مسافران شیک پوش و طبقه بالای جامعه است؛ از جمله آنها دو عاشق غیرمشروع، یک گلفباز متعصب بسیار سمج، یک رییس پلیس فرانسوی و یک ستاره فیلم های صامت آمریکایی. هر کدام از آنها می تواند آن نقاشی ای را که او اشتیاق به یافتنش دارد، همراه خود داشته باشد...