اطلاعیه
کاربر عزیز
توجه فرمایید: امروز آخرین فرصت استفاده از کد تخفیف پاییزی است؛ این آخرین تخفیف پیش از افزایش قیمت خواهد بود.
پیشنهاد میکنیم با استفاده از کد
paeez
همین امروز خرید خود را انجام دهید تا از افزایش قیمت جلوگیری کنید.
مدیریت نایت مووی
دنباله ی مورد انتظار انیمه ی "توکیو ریونجرز" در دو بخش، قبل و بعد از فیلم، منتشر خواهد شد. در این قسمت نیز، هیناتا درست در مقابل چشمان تاکِمیچی توسط توکیو مانجیکایِ نظامی شده کشته میشود.
یه داستان باحال و پرهیجان درباره کاتسوتا و رفقاش که تو یه ماجراجویی پر از دعوا، خنده و رفاقت گیر میافتن. با یه گروه خلافکار درمیافتن و کلی موقعیت خفن و عاطفی پیش میآد. پر از طنزه، حس خوب دوستی داره و یه جورایی بهت نشون میده رفقای واقعی چطور پشت همن!
داستان در سال 1924 میگذرد و در مرکزش یوری است که به عنوان یک جاسوس 57 نفر را به قتل رسانده و پنهان شده است. او با یک یتیم ملاقات میکند که خانوادهاش توسط قاتلان ناشناخته کشته شده و او کلید یافتن مقدار زیادی پول را دارد که ارتش ژاپن اعلام کرده است گم شده است. اما...
سال ۱۹۳۳، دوران استعمار ژاپن بر کره، داستان با تلاش ناموفق یک سازمان زیرزمینی ضد ژاپنی برای ترور ژنرال جدید ژاپنی در اولین روز حضورش در سئول آغاز میشود. دولت استعماری ژاپن پنج مظنون را در یک هتل دورافتاده در صخرهای ساحلی جمع میکند تا در عرض یک روز «شبح»، جاسوسی که توسط یک سازمان ضد ژاپنی در گیونگجونگ کشته شده است، را پیدا کنند...
چیزاتو و ماهירו به دلیل نقض قوانین سازمان، از انجام وظایف منع میشوند. آنها که برای گذران زندگی به پول نیاز دارند، دوباره به عنوان کارمند پاره وقت فعالیت خود را آغاز میکنند. ناگهان، دو قاتل دیگر به دنبال آنها هستند.
هامادا مکی یک فیلمنامه نویس مشتاق است و این منطقی است زیرا او با پدربزرگش، شویچی، که یک مینی تئاتر را در توکیو اداره می کند، زندگی می کند. ماکی با آرای کونیهید، کارمند یک شرکت پخش فیلم آشنا می شود و عاشق او می شود. ارتباط آنها با درخواست کونیهید از شویچی برای نمایش یک فیلم، یک فیلم مستند درباره کرهایهای ساکن ژاپن، بیشتر میشود. با نزدیک شدن به رویداد، مکی متوجه می شود که کونیهید در واقع یک کره ای نسل سوم زینیچی است و رابطه آنها به تدریج تغییر می کند.
سانه که شش سال پیش به دلیل عدم موفقیت در قتل همسر سابقش به زندان رفته بود، پس از آزادی با کنتا، یک جنگلبان، آشنا شده و ازدواج میکند. زندگی مشترک سانه و کنتا با ظهور همسر سابق سانه وارد فاز جدیدی میشود. سانه هنوز نتوانسته همسر سابق خود را فراموش کند و کنتا در مواجهه با این موضوع دچار مشکل میشود.
امی که از دیدن ارواحی مکرر رنج میبرد، برای یافتن مادرش که گم شده است، سفری از سنگاپور به ژاپن را آغاز میکند. در میان مناظر در حال تغییر، رویاها، ارواح و مادر گمشده امی، هویت واقعی خود را آشکار میکنند.
ژاپن پس از جنگ ، در وضعیتی بسیار دشوار و نابسامان قرار دارد. در این شرایط، هیولایی غولپیکر ظهور میکند که به نظر میرسد با قدرت وحشتناک بمب اتمی ساخته شده است. این هیولا تهدیدی جدی برای ژاپن و مردم آن است...
ساتورو میزوشیمای طراح، عاشق چیزهای سنتی مانند اشیاء دستساز و دستنوشته است. روزی در کافهای به نام پیانو با زنی مرموز به نام میوکی میهارو آشنا میشود. به نظر میرسد ارزشهایی شبیه به ساتورو دارد و او مجذوب او میشود. ساتورو شماره تلفن همراه میوکی را میخواهد، اما او تلفن همراه ندارد. آنها قول میدهند که هر پنجشنبه در کافه همدیگر را ببینند. از آن زمان به بعد، ساتورو و میوکی هر پنجشنبه یکبار همدیگر را میبینند و رابطه آنها به طور عاشقانه发展. ساتورو تصمیم میگیرد به میوکی پیشنهاد ازدواج بدهد، اما او در کافه حاضر نمیشود.
توریاما یوکینا بالاخره به دانشگاه مورد علاقه خود برای تحصیل در رشته علوم راه میابد. او برای قبولی در این دانشگاه سخت درس خواند. با این حال، دانشگاه آنطور که او تصور می کرد نیست. او به "کِی" علاقه دارد و به همین دلیل انگیزه ای برای پیوستن به باشگاه پرواز مردان دارد که در مسابقه ای به همین نام رقابت می کند. واضح است که یوکینا می خواهد با کی دوست شود، اما ...
یوکاری، پنج سال است که با کیپِی، دوست پسر محقق پزشکی خود زندگی می کند. روزی که یوکاری منتظر بازگشت کیپِی است، ناگهان یک مأمور پلیس به او خبر می دهد که کیپِی به دلیل خونریزی مغزی بیهوش شده است. اما ماجرا به اینجا ختم نمی شود و مشخص می شود که شغل و نام کیپِی جعلی بوده است...
گربه یک بوکسور به نام مارو ناپدید می شود. بلافاصله پس از آن، او گربه خود را در آغوش یک زن مو بلوند می یابد که او را لیلی صدا کرده و حاضر نیست او را رها کند...
چند دوست پس از برخورد به جعبه ای مرموز، نفرینی را رها می کنند . برای شکستن نفرین، آنها به اعماق جنگل جوکای می روند. شایعاتی در مورد اینکه زمین کینه دارد و بعد از ورود مردم به آنجا هرگز نمی توانند بیرون بیایند وجود دارد ...