کاهن مقدسی (چاویان فت) ۶۰ سال است که مراقبت از طومار سرنوشت را به عهده دارد (هرشخص محافظ طومار باشد هرگز پیر نمیشود و جاودانه میماند) اشتروگر (کارل رودن) یک نازی آلمانی در تمام این مدت به دنبال اوست. بطور تصادفی کاهن با جیب بری خوش قلب به نام کار (شون ویایام اسکات) آشنا میشود و او را واجد شرایط انتقال این مسئولیت میبیند و…
1 مرتبه نامزدی جایزه .گلدن گلوب. همچنین 17 جایزه و نامزد دریافت 19 جایزه دیگر.
جس ( پارمیندیر ناگرا ) دختری هیجده ساله از یک خانواده هندی ساکن شهر لندن است. جس با تمام دختران همسن و سال خود متفاوت است و نگاه متفاوتی به پسران دارد. برای او پسران به سادگی همبازی فوتبال در پارک نزدیک خانه هستند. در واقع برای جس تنها دو چیز بسیار مهم در زندگی وجود دارد، فوتبال و دیوید بکهام. خانواده متعصب او بویژه مادرش از این تفاوت فاحش او با سایرین در رنج هستند. روزی در پارک هنگام بازی فوتبال جس با جولیس ( کیرا نایتلی ) ملاقات میکند و …
«سمرین» (کاجول) دختری آرام و سربراه از یک خانواده متعصب هندوستانی مقیم شهر لندن است که علیرغم میل باطنی و بخاطر احترام به پدر و عقاید او قرار است به زودی با پسری مقیم هندوستان ازدواج نماید بدون آنکه حتی او را بشناسد چرا که پدر شناخت خود از خانواده پسر را کافی میپندارد. «راج» (شاهرخ خان) جوانی است ثروتمند، شوخ طبع٬ سر به هوا و مقیم شهر لندن که به تازگی از دانشگاه فارغ التحصیل شده. این دو یکدیگر را در یک سفر به دور اروپا به همراه دوستانشان ملاقات میکنند و علی رغم تفاوتهای بارز شخصیتی و مسئله ازدواج قریب الوقوع سمرین به یکدیگر دل میبازند٬ ولی بدون آنکه جرات ابراز آنرا داشته باشند از هم جدا میشوند...
داستان در مورد یک پادشاه قدرتمند است که در یک روز سرنوشت ساز یکی از بهترین دوستان نزدیک به او توطئه ای علیه پادشاه خود انجام میدهد و پادشاهی را از او میگیرد در این میان پسر بچه ای رعنا در میان مردم رشد میکند و تبدیل به جنگجویی بزرگ میشود , تا این که پی میبرد پسر پادشاه Kochadaiiyaan است و به مبازره می پردازد تا تخت پادشاهی و انتقام پدرش را پس بگیرد در ادامه …
یک دختر ناشنوای پاکستانی در هند گم می شود و هیچ راه برگشتی پیش رویش نیست. یک مرد متعهد و بزرگوار به خود قول می دهد تا او را به سرزمین مادری اش نزد خانواده اش برگرداند...
جسی (آجی دیوگان) سردار مقیم لندن برای فروش زمین به زادگاهش پنجاب باز میگردد غافل از اینکه بیلو (سانجی دات) به خاطر دشمنی دیرینه با خانواده جسی، قسم یاد کرده در صورت پیدا کردن جسی او را بکُشد. جسی در راه آمدن به زادگاهش تصادفاً با سوکی (سوناکشی سینها) خواهر کوچک بیلو آشنا میشود و...
زندگی دختری جدی و زمخت بنام «ناینا» (پریتی زینتا)، با آمدن همسایهی جدیدی بنام «آمان» (شاهرخ خان) تغییر می کند، مردی که به او روش جدیدی برای زندگی کردن یاد می دهد...