یک دختر جوان لوس و نازپرورده مجبور میشود با مادرش در یک مأموریت پزشکی در تارلاک همراه شود. در آنجا او با مرد جوانی از دنیایی متفاوت آشنا میشود که جنبه دیگری از زندگی را به او نشان میدهد.
یک خانم رقصنده و یک جوان جلف به یکدیگر قول دادند که کارشان نمی تواند آنها را از هم جدا کند. اما هنگامی که شهوت و وسوسه در تصویر ظاهر می شود، آنها شروع به زیر سوال بردن عهد خود می کنند...
ممکن است دوستی هیزل و دیزی بر سر پسری به نام جیجی، که جیمی هم صدایش میزنند، به جدال کشیده شود. او مردِ خوشقیافهای از یک کشور دیگر است. اما قلبش را کدامشان به دست خواهد آورد؟...
خواهر و برادری متوجه میشوند که پدرشان ، مادر خوناشامشان را ، در شیروانی زنجیر کرده است . مادر ، پسر را گاز گرفته و همه در شهر به زودی یا میمیرند یا به خوناشام تبدیل میشوند ...
وقتی یک دختر جوان از محله فقیرنشین برای تحصیل به شهر نقل مکان میکند، در یک پانسیون با دانشجویان دیگر زندگی میکند. آنها نمیدانند که پشت شخصیت خجالتی و کمرو او...
لیرا در یک شرکت مدیریت محتوای آنلاین کار میکند، جایی که کارمندان، به نام حذف کنندهها، با محتوای گرافیکی سروکار دارند تا جلوی رسیدن آن به پلتفرمهای آنلاین را بگیرند. مسئولیت سانسور برای لیرا قابل تحمل است، او را به عنوان یک شخص سرد و بیاحساس در برابر تصاویر نگرانکننده روزانه خودش و همکارانش مشاهده میکنند. آنچه که آنها نمیدانند این است که لیرا یک ترومای عمیق را پنهان میکند. تلاش لیرا برای پاک کردن و فراموش کردن گذشتهاش باعث شده است که او صورت بیاحساس خود را در برابر وحشتهای دنیا حفظ کند...
یک کشتیگیر زیرزمینی که هویت واقعیاش را پنهان میکند، با محبوبیت زیادی روبرو میشود. او امیدوار است که این موفقیت بتواند رابطه او با پدرش را بهبود بخشد.
مدیر جذاب ه.م.ج.ن.س.گ.ر.ا به کارمند بیتجربهاش علاقهمند میشود. این دو به تدریج رابطهای را تجربه میکنند که حدود و حریمها را از بین میبرد و در نتیجه، هر دو از نظر عاطفی به یکدیگر وابسته میشوند.
داستان عاشقانهی مایک و دیوین با کشف رازی دردناک از گذشتهی دیوین به چالش کشیده میشود. آیا عشق آنها میتواند در برابر این آشفتگی مقاومت کند و به زندگی ادامه دهد؟
نگهبان انبار استل اجازه قمار غیرقانونی را برای رشوه می دهد. ورود مریل سرباز جدید موقعیت استل را تهدید می کند و از نادیده گرفتن فعالیت های غیرقانونی سود می برد.