ممکن است دوستی هیزل و دیزی بر سر پسری به نام جیجی، که جیمی هم صدایش میزنند، به جدال کشیده شود. او مردِ خوشقیافهای از یک کشور دیگر است. اما قلبش را کدامشان به دست خواهد آورد؟...
خواهر و برادری متوجه میشوند که پدرشان ، مادر خوناشامشان را ، در شیروانی زنجیر کرده است . مادر ، پسر را گاز گرفته و همه در شهر به زودی یا میمیرند یا به خوناشام تبدیل میشوند ...
"وایاماکس کراش" با بازی دایسا گارسیا، روایتی از مسیر پرشور ایجی راوال، ستارهای از "وایاماکس"، است که جسورانهترین صحنههای او را به نمایش میگذارد.
وقتی یک دختر جوان از محله فقیرنشین برای تحصیل به شهر نقل مکان میکند، در یک پانسیون با دانشجویان دیگر زندگی میکند. آنها نمیدانند که پشت شخصیت خجالتی و کمرو او...
نیکا با دلی شکسته به کمپ هرایا میرود تا به دوستانش، الن و تونی، ملحق شود. در آنجا، او با رالف و دوستانش که مشغول برگزاری جشن تولد هستند، ملاقات میکند. این فیلم با حضور مجموعهای از ستارگان VMX، شور و هیجان زیادی را به بیننده منتقل میکند.
لیرا در یک شرکت مدیریت محتوای آنلاین کار میکند، جایی که کارمندان، به نام حذف کنندهها، با محتوای گرافیکی سروکار دارند تا جلوی رسیدن آن به پلتفرمهای آنلاین را بگیرند. مسئولیت سانسور برای لیرا قابل تحمل است، او را به عنوان یک شخص سرد و بیاحساس در برابر تصاویر نگرانکننده روزانه خودش و همکارانش مشاهده میکنند. آنچه که آنها نمیدانند این است که لیرا یک ترومای عمیق را پنهان میکند. تلاش لیرا برای پاک کردن و فراموش کردن گذشتهاش باعث شده است که او صورت بیاحساس خود را در برابر وحشتهای دنیا حفظ کند...
فروشندهی غذاهای کبابی، به اجبار دوستپسرش، مجبور به فروش کالاهای دیگری میشود. در حالی که کسبوکار غذای او با مشکلات مالی دست و پنجه نرم میکند، یک سرویس جانبی و پردرآمد برای او به راه افتاده است. این سرویس، با جذب مشتریان مرد، آنها را به خود وابسته میکند.
رابطه نزدیک دو خواهر زمانی فرو میپاشد که آنها برای جلب محبت یک مرد با هم رقابت میکنند. رقابت آنها به نبردی خطرناک تبدیل میشود که با شور و اشتیاق و حسادت تغذیه میشود.
یک کشتیگیر زیرزمینی که هویت واقعیاش را پنهان میکند، با محبوبیت زیادی روبرو میشود. او امیدوار است که این موفقیت بتواند رابطه او با پدرش را بهبود بخشد.
مدیر جذاب ه.م.ج.ن.س.گ.ر.ا به کارمند بیتجربهاش علاقهمند میشود. این دو به تدریج رابطهای را تجربه میکنند که حدود و حریمها را از بین میبرد و در نتیجه، هر دو از نظر عاطفی به یکدیگر وابسته میشوند.
چسکا یک برنامهریز عروسی است. وقتی با جدیدترین مشتری خود، سلین که عروس آینده و آرنی که داماد اوست، یعنی شعله سابق و معشوقه پیشینش، ملاقات میکند، از فرصت استفاده کرده تا بالاخره انتقامی را که مدتها برای آن برنامهریزی کرده بود، عملی سازد.