فیلمی پرمخاطب و احساسی با محوریت خانواده، که به واکاوی پیوندهای عمیقتر از روابط خونی میپردازد. داستان حول شخصیتی مرموز به نام آنتونی و حلقه صمیمی دوستانش میچرخد.
دِو جوشی پس از سالها زندگی در نیوزیلند به بُوپال بازمیگردد تا امور مربوط به ارث پدرش را حل کند. اما به دلیل مشکلات اداری و آشنایی با زنی مرموز به نام آنا، اوضاع پیچیدهتر میشود. نامزد دِو که از بیتوجهی او دلخور است، به بُوپال میآید و با حقایق عجیبی روبرو میشود.
سه دانشجوی جوان برای تحصیل مهندسی به بنگلور میروند و در آنجا با دانشجویان سال بالایی درگیر میشوند. آنها برای انتقامگیری، به سراغ یک گانگستر محلی به نام رَنگا میروند.
گروهی از دوستان برای نجات جان دوستشان که در غارهای خطرناک گونا گرفتار شده است، راهی یک عملیات نجات جسورانه میشوند. غارهای گونا چاه عمیقی است که تاکنون هیچ کس از آن زنده بازنگشته است.
متیو، منشی بازنشسته بانک، با اکراه وارد عرصه سیاست در یک انتخابات فرعی میشود. این فیلم به بررسی پویایی ازدواج، عدالت و تحقق فردی در میان یک جامعه روستایی صمیمی میپردازد.
داستان در دهه ۸۰ میلادی جریان دارد . میکائیل خانواده اجدادی خود را در کوچی سرپرستی میکند و رئیس خاندان محسوب میشود. اما چند تن از اعضای جوان خانواده او را قبول ندارند و با دشمنان همکاری میکنند تا او را نابود کنند...
پدری دلسوز برای درمان بیماری دخترش، او را به انگلستان میبرد. اما در این سفر پرفراز و نشیب، اتفاقاتی غیرمنتظره رخ میدهد که پدر را در دردسر بزرگی میاندازد. چه چالشهایی در انتظار این پدر و دختر خواهد بود و سرانجام آنها چه سرنوشتی پیدا میکنند؟
ده سال بعد، مانو از زندان آزاد میشود و تلاش میکند تا دوباره زندگی خود را بسازد. با این حال، خاطرات پریا او را آزار میدهد و او مجبور میشود دوباره وارد زندگی او شود. داستان حول محور زندگی جدید مانو با زنی به نام سورابھی و در کنار آن خاطرات پریا میچرخد.
سلوا، دانشجوی کالج که آرزوی فوتبالیست شدن را در سر دارد، از کمبود فرصتها به شدت آزرده خاطر است. خشم او باعث میشود تا درگیر مسائلی شود که نه تنها به خودش، بلکه به خانوادهاش نیز آسیب میرساند.
رابطه شش ساله آرون و دیویا به دلیل دوری و اختلافاتشان در حال فروپاشی است. این اتفاق این سوال را به وجود میآورد که آیا عشق میتواند در برابر چنین تفاوتهایی پایدار بماند؟
در سال 1942، در اوج مبارزات مردم هند برای استقلال، دختری جوان و جسور به نام "آشا" برای ترویج پیام وحدت و همبستگی، یک ایستگاه رادیویی مخفی راهاندازی میکند. این اقدام جسورانه، او را به چالش بزرگی با مقامات انگلیسی در دوران جنبش "ترک هند" میکشاند.
یک مأمور پلیس که در آرزوی ارتقای شغلی است، به طور غیرمنتظرهای با مشکلات متعددی روبرو میشود. او با به کارگیری طنز و دلسوزی در مواجهه با این مشکلات، برای غلبه بر آنها تلاش میکند.
در سرزمینی افسانهای به نام آنجاندری، قهرمان داستان ما، قدرتهای هانومان، خدای میمونها را به دست میآورد. او با استفاده از این قدرتها، به نبرد با دشمنان آنجاندری میرود و از این سرزمین شگفتانگیز در برابر ظلم و تاریکی دفاع میکند.
در پی یک مهمانی که در میان اعضای یک گروه تئاتری برگزار میشود، آنجالی، تنها بازیگر زن گروه، توسط یکی از مردان گروه مورد آزار قرار میگیرد. به دنبال این اتفاق، جلسهای برای رسیدگی به این موضوع تشکیل میشود. در این جلسه، در حالی که تلاش میشود تا به یک توافق نظر دست پیدا شود، داستانهای مختلفی از سوی افراد حاضر بیان میشود، سوءظنها بالا میگیرد و تنش و آشفتگی بر جلسه حاکم میشود.
تِوان، خوانندهی فولکلور از طبقهی پنان، در هنگام فرار از بردهداری با یک اتفاق سرنوشتساز روبرو میشود که منجر به کشف یک سنت باستانی و تغییر سرنوشت او میشود...