"مری هنری" از روزش با رانندگی به همراه دو دوستش لذت می برد. اما پس از وارد شدن به یک مسابقه از پل سقوط می کند. به نظر می رسد همه آنها غرق شده اند، اما مدتی بعد "مری" بطور معجزه آسایی از رودخانه خارج می شود و...
چند زن به يک سفر مکاشفه اي در دل غارها مي پردازند؛ ولي در همان ابتداي سفر سقوط تخته سنگ بزرگي دهانه ي غار را مسدود مي کند و آنان در غاري رعب آور و ناشناخته سرگردان مي مانند و کمي بعد با خطري جديد روبه رو مي شوند...
کیتی بعد از نامزدی با میکا به او میگوید که چیزی از دوران کودکی سایه به سایه او را تعقیب میکند و به هر جا که میرود دنبال او می آید. میکا برای اینکه به او اثبات کنید و در واقع ثابت کند که آیا او واقعا درست فکر میکند یا اینها تنها توهمات اوست اقدام میکند با یک دوربین فیلم برداری به هر جایی که کیتی میرود برود و از او فیلم بگیرد و او را تغقیب کند در ۲ شب اول اتفاقی نمی افتد تا اینکه شب سوم...
اراذل کوچک برگشته اند. گروهی فان و بامزه که دست به هر کاری می زنند خراب کاری به بار می آورند. آنها باید هرکاری از دستشان بر می آید انجام دهند تا پولی به دست آورده و نگذارند نانوایی مادربزرگ را تصاحب کنند…
شهری کوچک در غرب ویرجینیا میزبان فستیوالی افسانه ای به نام کوه هالووین است، جایی که جمعیت کثیری از مردم با لباسهایی بخصوص برای شبی همراه با موسیقی و فساد جمع شده اند. اما خانواده ای که غریزی آدمخوار هستند و در جنگل زندگی می کنند، در کمین آن ها هستند...
لند پترسون و افراد خود با خبر می شوند که در یک بیمارستان که مرکز روانپزشکی هم بوده و الان خالی است به طور مشکوکی و پدیده های غیر قابل توضیح در ان اتفاق می افتد، و تصمیم می گیرند که فیلمی مستند از این وقایع تهیه کنند...
قسمت دوم از مجموعه فیلمهای خاطرات یک بچه دست و پا چلفتی. باز هم بر اساس کارهای گٍرگهافلی است که این بار به کلاس بالاتر رفته و با دوستان مثل خودش، هم مدرسه ای است. آنها یک پله جلوتر رفته و درگیریهای جدیدی با برادر بزرگتر گٍرگ و بچههای قلدر مدرسه خواهند داشت...
ابتدا کار برای «تس» و دو همکارش به اندازه کافی ساده نظر می رسید: دستبرد زدن به یک محموله مواد مخدر در یک رستوران دور افتاده. اما وقتی یک سری اتفاقات غیر منتظره رخ می دهد و …
«لوییس تامس» (واکر)، دانشجوی سال اول، تصمیم گرفته در تعطیلات تابستان هم راه برادرش، «فولر» (زان) از این سو به آن سوی امریکا برود. در جاده «فولر» با راننده ی کامیونی که به «راستی نیل» معروف است، شوخی ناجوری می کند، و خیلی زود معلوم می شود که قربانی این شوخی «فولر» قاتلی روانی است...
يوجرزي، زمان حال. يک سال بعد از آن که فروشگاه وسايل خانگي «کوييک شاپ» آتش گرفت و ويران شد، «دانته هيکس» (اوهالوران) و «رندال گريوز» (آندرسن) - دو رفيق سي و خرده اي ساله که ده سال در آن فروشگاه مشغول به کار بودند - در رستوران غذاي حاضري «موبي» کار مي کنند...
ربکا دختری است که آرزوی بزرگش مانکن شدن و کار در یک مجله ی بزرگ و معروف مد است. اما او نمی تواند به آروزیش برسد. بنابراین در یک شرکت کوچک مشغول به کار می شود. او کم کم سعی می کند به آرزویش برسد و می خواهد اینکار را با خرید بهترین لباس ها انجام دهد...
دو دختر جوان آمریکایی در اروپا مشغول سفر جاده ای هستند. در آلمان اتومبیل آن ها مشکل پیدا کرده و در شب هنگام در یک جنگل دور افتاده گیر می افتند. آن ها به دنبال کمک می گردند و یک ویلای متروک را پیدا می کنند، اما...
در زمان جنگ اول لبنان در سال ۱۹۸۲، یک تانک به همراه جوخه ای از چتربازان برای جستجوی یکی از شهرهای دشمن اعزام شده اند. اما این ماموریت ساده برای آن ها تبدیل به کابوسی وحشتناک می شود …
یک فروشنده بنام «زک» که چندان به کارش هم علاقه ندارد، وقتی می فهمد که فروشنده زنی که بتازگی در فروشگاه استخدام شده از مردان پرکار و جاه طلب خوشش می آید، سعی می کند که عنوان فروشنده برتر ماه را از آن خود بکند...
برنده 2 جایزه ساعات پربیننده. همچنین 8 جایزه و نامزد دریافت 18 جایزه دیگر.
«تروی» (زک افرون) و «گابریلا» (وانسا هادجنز)، دو نوجوان که یک دنیا فاصله دارند، در جشن سال نو یکدیگر را می بینند و در میابند که عشقی متقابل میان آن دو وجود دارد.
1 مرتبه نامزدی جایزه .گلدن گلوب. همچنین 31 جایزه و نامزد دریافت 17 جایزه دیگر.
«ايوان» (دوبرونراووف) و برادر بزرگ ترش، «آندري» (گارين)، به اتفاق مادرشان (ودووينا) در آبادي کوچکي در شمال روسيه زندگي مي کنند. پدرشان (لاوروننکو) که آنان چندان خاطره اي از او ندارند، بي خبر به خانه باز مي گردد و برادرها را به سفري مي برد...