سرگذشت او. دبلیو. گورلی، کارآفرین سیاهپوستِ پیشرو، و پایداری او در بنا کردن منطقهی گرینوود به کانون اقتصادی شکوفایی که به «والاستریت سیاهان» معروف شد، و چگونگی فائق آمدن بر سختیها در دههی ۱۹۲۰ در تولسا، ایالت اوکلاهما.
گروهی تروریست با حمله به اجلاس سران گروه بیست، رئیسجمهور ساتن را به گروگان میگیرند. او که دارای تجربه در زمینه حکومتداری و امور نظامی است، برای دفاع از خانواده، شرکت خود و جهان وارد عمل میشود.
یک کارگر ساختمانی فقیر با یک تاجر ثروتمند و در حال مرگ معاملهای انجام میدهد تا میلیاردها دلار به ارث ببرد، اما خیلی زود متوجه میشود که به خاطر گناهان وحشتناک آن مرد نیز نفرین شده است.
مرگ شیواجی، آغازی بر نبرد میان مراتاها و امپراتوری مغول بود. پسرش، سامباجی، رهبری جنبش مقاومت در برابر سپاهیان اورنگزیب را به دست گرفت. در بحبوحه جنگها و توطئهها، هر دو جبهه در راه کسب قدرت با موانعی روبهرو شدند.
یک معلم قربانی یک کلاهبرداری تلفنی میشود و تمام پساندازش را از دست میدهد. او متوجه میشود که هیچ راهی برای پس گرفتن پولش وجود ندارد. بعد از آن، اوضاع برعکس میشود و او خودش به یک کلاهبردار تبدیل میشود و شروع به کسب درآمد از این طریق میکند.
جین بونگ، قهرمان سابق تیراندازی با کمان المپیک، برای نجات شغل خود به آمازون می رود و با سه تیرانداز ماهر آشنا می شود. او آنها را به کره می آورد تا بتواند موقعیت خود را در شرکت بهبود ببخشد. سرنوشت او اکنون به این سه جنگجوی آمازونی وابسته است.
حمادا، دانشآموز دبیرستانی عدالتخواه، وقتی شاهد زورگویی به همکلاسی کوچکترش هاری میشود، مداخله میکند و از او حمایت میکند، که این اقدام باعث میشود هاری او را ناجی خود بداند.
داستان بر زندگی آرورا، کارگر پرتغالی یک انبار در اسکاتلند، تمرکز دارد. او در اقتصاد مبتنی بر کار موقت و تحت سلطه الگوریتمها، با احساس تنهایی و بیگانگی دست و پنجه نرم میکند و در میان خلوت و محدودیتهای محیط کار، در جستجوی معنا و ارتباط است.
سه خواهر یتیم که مادرشان مدام غیب میشود، پس از درخواست مددکاری اجتماعی برای جلسه خانوادگی، با نقشه خواهر بزرگتر برای یافتن یک مادر جایگزین مواجه میشوند.
دنیایی غرق در دریایی بیپایان از برف، جایی که مردم برای بقا یا دور ریشههای درختان غولپیکر یا در بالای تاج پوشش آنها که در جو سیاره پخش شده، زندگی سختی را میگذرانند.
داستان ریکی هاتون، بوکسور بریتانیایی، از زندگی در منچستر تا رسیدن به مسابقات لاس وگاس، همراه با بررسی مسائل شهرت و سلامت روان، هم ستایش استعداد است و هم هشداری درباره آن.
ناپدید شدن اریکا پانزده ساله که تصور میشد قربانی قاتل سریالی شده، با حضور او در دادگاه قتلش پس از سه سال و مشخص شدن فرار و زندگی مخفیانهاش با دوست پسرش، ماجرایی غیرمنتظره را رقم زد.
جک که مردی میانسال است و به جرم حمل مواد مخدر دستگیر شده، در طول شش هفته میکوشد تا همسرش را آشتی دهد، رفتارهای زورگویانه خانواده زنش را کنترل کند و برادر ناتنیاش، کنی بوی، را هدایت کند. با این حال، تمام تلاشهای او بیثمر میماند و زندگیاش از مسیر درست منحرف میشود.
زنی در سیارهای دورافتاده از خواب برمیخیزد و متوجه میشود که تمامی خدمه ایستگاه فضاییاش به شکلی بیرحمانه به قتل رسیدهاند. جستوجوی او برای یافتن علت این حادثه، مجموعهای هولناک از اتفاقات را رقم میزند.
داستان دربارهی "وِی" است؛ کارمند ادارهای معمولی که در خفا به شغل پاکسازی اجساد مشغول است و با نام مستعار "تمیزکار" شناخته میشود. او با قاتلی به نام "گای" همکاری میکند، اما حادثهای ناگهانی وِی را به ورطهی قتل میکشاند.