دوقلوهای سیامی دونگ هیون و سانگ هیون شخصیت های متفاوتی دارند. دونگ هیون از وجود برادرش دلسرد می شود. یک روز با سئونگ آ آشنا می شود و کتابی برای کودکان آماده می کنند و او در نهایت تصمیم می گیرد تغییری ایجاد کند...
"تائه ایل" مثل یه قاتل زندگی سطح پایینی داره و متوجه بیماری کشنده اش میشه که زمان زیادی برای زندگی کردن ندارد اما تائه ایل برای اولین بار در زندگیش عاشق دختری به اسم "هو جونگ" میشود …
زوج جوانی به نام های هن و جونیور در یک مزرعه دور افتاده زندگی می کنند. آرامش زندگی آنها وقتی یک غریبه در خانه شان ظاهر می شود و پیشنهاد شگفت انگیز خود را به آنها مطرح می کند ، به هم می ریزد...
در آینده در سال 2036 و زمانی که اندونزی به تازگی انقلابی را پس از جنگ داخلی تجربه کرده است. سه دوست که با هم بزرگ شدهاند، پس از مدتها زمانی که هرج و مرج بهدلیل انفجار بمب مرتبط با گذشتهشان رخ میدهد، دوباره به هم میرسند.
گایا، آگا و اوان، سه جوان با یک هدف مشترک: موسیقینوازی. آنها یک گروه تشکیل می دهند و آلبومی تولید می کنند که آنها را به شهرت می رساند. اما خارج از گروه، هر کدام از آنها مشکلات و رازهای خود را دارند. آنها هنوز جوان و بیقرار هستند و به دنبال چیزی بیشتر هستند...
یک مرد تحویلدهنده فیلم به یک زن جوان زیبا قول میدهد که یک حلقه فیلم را به موقع به یک سینما تحویل دهد. اما به نظر میرسد که کل شهر علیه او توطئه کرده است...
ناگا بونار یک جیب بر است. در خلال خروج نیروهای اشغالگر ژاپنی از اندونزی در سال 1945 او خود را ژنرال نیروهای آزادیبخش اعلام می کند . خیلی زود یک ماسک به خود واقعی او تبدیل می شود و او به یک سرباز واقعی و میهن پرست تبدیل می شود...
یک دیپلمات آمریکایی و نامزدش وارد دنیای مخوف در بوداپست مجارستان می شوند تا بفهمند چه کسی با یک فیلم که از آنها با یک روسپی گرفته شده است آنها را سیاه نمایی می کند.
سیلویا یک مددکار اجتماعی است که زندگی ساده و منظمی دارد. اما زمانی که ساول، همکلاسی سابقش، او را بعد از فارغ التحصیلی دنبال میکند، زندگی او دگرگون میشود. این ملاقات غیرمنتظره، دریچهای به گذشته را برای هر دوی آنها میگشاید و تاثیری عمیق بر زندگیشان میگذارد...