مایکل و کارولین اندرسون همیشه قبل از جشن کریسمس تمام کادوها و حتی خوده جشن را از دست می دهند ، اما وقتی مایکل کاره خود را قبل از کریسمس از دست می دهد ، بنظر میرسد کریسمس هم لغو بشود تا اینکه به خانه خاله کتی دعوت می شوند و ...
وقتی مادرش که یک نقاش آوانگارد آشفته است، او را در جعبه عروسک حبس می کند و در اطراف حبسش یک چیدمان هنری می سازد، پسری با تدبیر خلاقانه از شعر برای زنده ماندن استفاده می کند...
یک زوج نیویورکی که از دوران کالج با یکدیگر آشنا شده و حالا در انتظار تولد اولین فرزندشان هستند، با اتفاقاتی مواجه می شوند که مسیر زندگی شان را تغییر می دهد و...
یک روانشناس بالینی شکاک به یک کشیش می پیوندد تا معجزات، تسخیر شیطان شدن و سایر موارد خارق العاده را مورد بررسی قرار دهند تا ببینند آیا توضیحی علمی وجود دارد یا اینکه واقعاً ماورایی در کار است …
ماجرای داستان این سریال بعد از 25 سال از سر گرفته می شود که ساکنان یک شهر عجیبغریب (در شمالغربی کشور) در این فکر هستند که چگونه ملکه مراسم آغاز سال تحصیلی آن ها به قتل رسیده است، حال همه در تلاش برای کشف ابعاد مختلف این قتل مرموز هستند...
دو برادر خون آشام به نام های «استفان» و «دیمن»، که دارای زندگی جاودانه هستند، قرن هاست که میلشان برای نوشیدن خون انسان را مخفی کرده و میان مردم زندگی می کنند. آن ها قبل از اینکه اطرافیان متوجه عدم تغییر سن آن ها شوند، از شهری به شهر دیگر نقل مکان میکنند. اکنون آن دو به شهر ویرجینیا بازگشته اند، همان جایی که به خون آشام تبدیل شدند. استفان پسر شریفی است و خون انسان را به خود ممنوع کرده تا مجبور نباشد کسی را بکشد، اما همواره سعی می کند مراقب اعمال برادر شرورش، دیمن باشد. بعد از آمدن به ویرجینیا، طولی نمی کشد که استفان عاشق یک دختر مدرسه ای بنام «الینا» میشود...