«جون پرل» (مسترسن)، زن جوانی است که از لحاظ روانی مشکلاتی دارد و با برادرش، «بنی» (کویین) زندگی می کند. «جون» پس از آشنایی با «سام» (دپ)، پسر عموی یکی از دوستان «بنی»، به او دل می بندد. «سام» نیز، برخلاف میل «بنی» به «جون» علاقه پیدا کرده است. سرانجام «بنی» و «جون» نقشه ی فرای می کشند...
«گومس آدامز» (جوليا) با همسرش، «مورتيشا» (هيوستن)، دو فرزندش، «ونزدي» (ريچي) و «پوگسلي» (ورکمن) و مستخدمان وفادارش، «تينگ» (که دستي بريده از مچ است) و «لورچ» (استرويکن)، زندگي نامتعارفي را در قصري عجيب و غريب مي گذرانند. «گومس» به دنبال «فستر»، برادر گم شده اش است و وکيل حقه باز خانواده (هدايا) مي کوشد مردي به نام «گوردون» (لويد) را به جاي «فستر» جا بزند و املاک «آدامزها» را تصاحب کند.
جو ( هنکس ) که می فهمد قرار است به زودی بمیرد، یک پیشنهاد را قبول می کند که بر طبق آن باید خودش را در دهانه ی یک آتش فشان در یک جزیره پرت کند و در مسیر انجام این کار او راه درست زندگی کردن را می آموزد...
دو مامور خیابانی شیکاگو پس از به انجام رساندن تعطیلات خود می روند تا به پرونده یک قاچاقچی مواد مخدر که قبلاً آنها را به مرگ تهدید کرده بود، رسیدگی کنند...
"هری ولنتینی" و "مو دیکشتاین" ماموران گروه مافیای "کستلو" هستند.آنها برای شرط بندی بر روی یک اسب مسابقه فرستاده می شوند اما بر روی اسب اشتباهی شرط بسته و 25 هزار دلار بدهکار می شوند...
"جان متریکس" کماندو بازنشسته نیروهای ویژه است که به همراه دختر خود "جنی" برای داشتن زندگی آرام به کوهستان رفته اند.اما وقتی "جنی" توسط گروهی تبهکار ربوده می شود،او برای گرفتن انتقام به میدان مبارزه باز می گردد...
یک مرد ثروتمند ولی حسود ماموری را استخدام می کند تا همسرش را که به او خیانت کرده و مردی که با همسرش در این خیانت شریک بوده را بکشد ولی همه چیز به این سادگی نیست و …
: «وس بلاک» (کلينت ايست وود) کارآگاه پليس نيو اورليانزي که همسرش او را به تازگي ترک کرده، با دو دختر کوچکش زندگي مي کند. او پليس خوبي است با يک نقطه ي تاريک در شخصيتش: علاقه به رابطه هاي غير طبيعي ...
ماجراجو، جراح مغز، موسیقیدان راک و تیم مبارزه با جرم و جنایت ، کاوالیرز هنگ کنگ، باید مهاجمان بیگانه شیطانی را که قصد تسخیر زمین را دارند، متوقف کنند.
نيويورک. «ميريام» (دونوو) و محبوبش، «جان» (بويي)، با کشتن آدم ها و نوشيدن خون آنان، مانع پيري و مرگ خود مي شوند («جان» در قرن هجدهم با «ميريام» آشنا شده و «ميريام» مصر باستان را به ياد مي آورد) با وجود اين، نشانه هاي پيري در «جان» نمودار مي شود.
یک افسر پلیس بازنشسته در یک شهر کوچک در کلرادو با یک کلانتر برای تحقیق در مورد یک سری سلاخی عجیب گاوها همکاری میکند. آنها ردپایی از یک موجود ناشناخته و مرموز پیدا میکنند...
یک پلیس سابق سرسخت نیویورکی بی وقفه به دنبال دختر نوجوان ربوده شده خود می گردد که پس از اشتباه گرفتن او با دختر یک تاجر ثروتمند، توسط یک روانی پیچیده نگهداری می شود....