سوفی عاشق ادموند بود، اما پس از اینکه والدینش او را مجبور به ازدواج با اوکتاویوسِ ثروتمند کردند، ادموند آنجا را ترک کرد. چند سال بعد ادموند به همراه پسرش ویلیام به آن شهر بازگشت و آنجا بود که پسر ادموند و دختر سوفی عاشق یکدیگر شدند...
یک استاد موسیقی به نام "کریستین ردکلیف" تصور می کرد "کارل نواک" در جنگ کشته شده است. "کریستین" او را بسیار دوست داشته و اصرار به ازدواج با او دارد. در مراسم پذیراییشان؛ معشوق سابقش به "کارل" پیشنهاد اجرای تنها در کنسرت جدیدش را می دهد و...
"پدر چیسهولم" کشیشی جوان به چین فرستاده می شود تا در میان مردم غیرمسیحی چین بخشی مسیحی به وجود بیاورد.او با دشمنی،فقر،انزوا و بیماری مواجه شده و او را بیشتر از پیش برای موفقیت مصمم می کند.در طول چند سال او مقبولیت زیادی بین چینیها بدست می آورد و...
« آقاى ديدز » ( كوپر ) ، مرد سادهاى اهل شهرى كوچك ، ميليونها دلار به ارث مىبرد و تصميم مىگيرد پولش را به نيازمندان ببخشد. وقتى به نيويورك مىرود ، عده اى انگل گردش را مىگيرند ، و زنى روزنامهنگار ( آرتور ) دربارهى او گزارشهايى مسخره چاپ مىكند...
بسیاری از مسافران قطار سریع السیری شانگهای نگران این هستند که شانگهای لیل بدنام در قطار حضور دارد تا اینکه نگران جنگی داخلی که در جریان است باشند.دونالد هاروی پزشک ارتش بریتانیا،لیل را پیش از به شهرت رسیدن می شناخت ...