این مستند به بررسی نقش مهم شرکت ILM در تحول صنعت سینما با استفاده از فناوری CGI میپردازد. از آغازین روزهای استفاده از جلوههای ویژه تا خلق آثاری ماندگار مانند جنگ ستارگان و پارک ژوراسیک، این مستند نشان میدهد که چگونه CGI به یکی از مهمترین ابزارهای فیلمسازی تبدیل شده است.
«رابرت لانگون» که متخصص رمزگشایی از نوشته ها و تصاویر عهد کهن است، متوجه خطری میشود که واتیکان و کل جهان را تهدید میکند. او پس از ناپدید شدن چند کاردینال، راهی شهر رم میشود تا با عوامل منفی فیلم که قصد نابودی زمین را دارند، مبارزه کند...
بر مبناي نمايش نامه اي نوشته ي پيتر مورگان که پيش از اين در لندن (2006) و برودوي (2007) با موفقيت روي صحنه رفته بود. هوارد با شرط اين که لانگلا و شين به تکرار نقش هايي که در تياتر خلق کرده بودند بپردازند کارگرداني را به عهده مي گيرد. طبعا فيلم فارغ از سياست نيست، اما بيشتر به وجه انساني روايت و شباهت ها و تفاوت هاي دو شخصيت اصلي نظر دارد. اين که دو شخصيت از يک رودررويي، جلوي ميليون ها تماشاگر، به دنبال اهداف شخصي خود هستند؛ يکي اضافه کردن به اعتبار کاري و تعداد تماشاگر برنامه و ديگري احيا کردن اعتبار از دست رفته و دريافت دستمزدي کلان.
پرفسور لانگدون متخصص نمادشناسی متهم پرونده قتل رئیس موزه ی لوور میشود که به درخواست نوهی مقتول به دنبال کشف قاتل و رمزی که برای آنها گذاشته میشوند. در این میان گروهی از تندروهای مسیحی قصد از بین بردن افراد دیر صهیون و نابودی رازی هستند که پایه ی کلیسا را متزلزل میکند که موفق نمیشوند و این راز که در آخر فیلم توسط پرفسور کشف میشود، همچنان باقی میماند و وفادارن آن همچنان این راز را حفظ میکنند...
این فیلم بر اساس یک داستان واقعی است. داستان زندگی «جیم برادوک» که در دوران پریشانی نیویورک از روی ناچاری برای سروسامان دادن به زندگی خود و رسیدگی به خانواده خویش وارد صحنه بوکس شد. تلاش او بهعنوان مردی فقیر که از پایینترین لایه های اجتماع خود را به سطوح بالا صحنه بوکس رسانده، از او در بین مردم چهره ای محبوب میسازد و او به یک قهرمان ملی تبدیل میشود.
پدری به خانه بر می گردد به امید اینکه با دخترش "مگی" ارتباط برقرار کند. امادختر او ربوده شده و این اتفاق خانواده آنها را وادار می کند با هم همکاری کنند تا او را بازگردانند...
ریاضی دان برجسته ( راسل کرو ) از دانشگاه فارغ التحصیل شده و به سمت استادی برگزیده می شود. او توانایی خارق العاده ای در کشف رابطه بین اشکال و اعداد به هم ریخته دارد. ازدواج با آلیشیا ( جنیفر کونلی ) به زندگی او رنگ و لعابی دیگر می دهد تا اینکه ظاهرا ویلیام پارچر ( اد هریس ) مامور سیا به سراغش می رود و از او می خواهد با توجه به استعداد بی نظیرش در زمینه فعالیتهای رمز شکنی به سیا کمک کند اما …
«گرينچ» (جیم کري) سالها پيش در هوويل به دنيا آمده، اما قيافه ترسناک او و همين طور علاقه بي حد و حسابش به «مارتا مي» (بارانسکي) که ذره اي به «گرينچ» علاقه ندارد باعث شده از آن سرزمين رانده شود. از آن زمان تا کنون، «گرينچ» کينه مردم هوويل را به دل داشته و حالا فرصت انتقام فرا رسيده است...
کانال «ترو تي وي» تلويزيوني کابلي براي فرار از ورشکستگي تصميم مي گيرد بيست و چهار ساعت از زندگي يک آدم معمولي را به روي آنتن بفرستد. سرانجام پس از جست و جو و امتحان بسيار، آدم کم هوشي به نام «اد پکورني» (مکانگي) که به کار فروشندگي در يک فروشگاه نوارهاي ويدئويي مشغول است، انتخاب مي شود...
تام مولن مدیر عامل ثروتمند یک شرکت هواپیمایی کوچک است که زندگی اش با دزدیده شدن پسرش توسط تعدادی آدم ربا بهم می ریزد. آدم رباها توسط ایمیل با تام تماس گرفته و تقاضای دو میلیون دلار باج می کنند.
فيلم با لحظات فرود آپولو 11 بر ماه آغاز مي شد و روايت بر مبناي شخصيت جيم لاول، فضانورد معروف آمريكايي و فرمانده آپولو 13 شكل مي گیریرد. داستان ضمن روايت زندگي خانوادگي آنها از يك سو و مشكلات عظيمي كه در راه اين ماموريت پشت سر گذاشتند، از سوي ديگر ادامه مي يابد.
"هنری هکت" سردبیر یک روزنامه نیویورکی است. او عاشق کارش است اما ساعات کار طولانی و حقوق کم او را خسته می کند. همه چیز بر خلاف میل او پیش می رود تا اینکه داستانی جذاب به سراغش می آید و...
اواخر قرن نوزدهم. «شانن» ( کيدمن )، دختري از يک خانواده ي ثروتمند در منطقه اي فقير در شمال ايرلند تصميم دارد که به امريکا برود چون در يک آگهي ديده که در اوکلاهما زمين مجاني مي دهند. او در اين سفر پسر کشاورزي به نام «جوزف» ( کروز ) را نيز همراه خود مي سازد...
«استيون» (راسل) و «برايان مکافري» (بالدوين)، پسران يک آتش نشان شيکاگويي هستند که هنگام انجام وظيفه جانش را از دست داده است. «استيون» معتقد است «برايان» نمي داند که براي ماندن در اين حرفه، چه زحمت ها بايد کشيد و چه جان فشاني ها بايدکرد. «برايان» را به بخشي «بي خطر» انتقال مي دهند و مأمور مي شود به مأمور تحقيق اداره، «دانلد ريمگيل» (دنيرو) که سعي دارد از چند و چون يک سلسله آتش سوزي سر در بياورد، کمک کند...
داستان این فیلم در مورد خانواده باکمن است که همه اعضایش درگیر زندگی خودشان هستند و به بزرگ کردن فرزاندان خودشان میپردازند از طرفی دیگر تحت فشار کاری هستند و خیلی وقت ها فرصت رسیدگی به همسر و کودکان را ندارند بنابراین تصمیم میگیرند که یاد بگیرند چطوری یک پدر و همسر خوب باشند ولی …...
«باوموردا» (مادرش)، ملکه ی شرور، مطلع می شود که قرار است کودکی از بین «دیکینی ها» باعث سقوط او شود، دستور قتل تمام زنان باردار را می دهد. اما «الورا»، یکی از نوزادان نجات می یابد و خانواده ی «ویلو» (دیویس) او را پیدا می کنند. «ویلو» و خانواده اش که از نسل مردمانی کوچک هستند، از ترس حمله ی ملکه تصمیم می گیرند کودک را به «دیکنی ها» برسانند.
اندی تیلور، کلانتر بیوه شهر میبری، در کنار پسرش اوپی و عمه بی زندگی آرامی را سپری میکند. نبود جرم و جنایت در شهر، فرصتی برای اندی فراهم میکند تا به فلسفهبافی بپردازد و گاه و بیگاه، پسرعمویش، معاون بارنی فایف را که شخصیتی عصبی دارد، آرام کند.
با نمایش اهالی "صنعت نور" و جادو، بخش جلوههای ویژه "لوکاس فیلم"، ما را به گذشته میبرد. جلوههای برخی از بزرگترین و موفقترین فیلمهای ۴۵ سال گذشته را خلق میکنند.
داستان سریال در مورد دو دوست به نام های “اسکار مدیسون” و “فلیکس انگر” می باشد که پس از اخراج از خانه هایشان توسط همسرانشان، حال این دو نفر سعی می کنند با یکدیگر زنندگی بکنند، اما عقاید آنها در خانه داری و روش آنها در زندگی با یکدیگر بسیار متفاوت است…
داستان این سریال در مورد پزشکان ارتش آمریکاست که توی جنگ با کره گرفتار میشن. با توجه به شرایط میبینن که دیگه گرفتار شدن و مجبور میشن خودشون رو یه جوری سرگرم کار کنن و …