داستان این فیلم در دنباله ی ماجراهای قسمت اول رخ میدهد و بخصوص در مورد تاثیراتی است که آن ماجراها بر روی لوری استرود و مایکل مایرز شخصیتهای اصلی داستان گذاشته اند...
بعد از ۱۷ سال مایکل میرز که اکنون دیگر بزرگ شده است و هنوز خطرناک است، به طور تصادفی از بیمارستان روانی آزاد می شود و فورا به هادنفیلد بر می گردد. جایی که وی می خواهد خواهر کوچک خود لوریرا پیدا کند و اگر در این راه کسی مزاحم وی شود با یک سرنوشت خونین مواجه می شود ...
یک موجود بیگانه داستان سیاره رو به نابودی اش،دیدار او و مردمش از زمین و مرگ مردم زمین در حالیکه که فضانوردان در حال تلاش برای یافتن سیاره ای جایگزین برای زندگی بازمانده ها در آن هستند را روایت می کند...
ینیروهای سائورون رو به افزایشند و او متحدهای جدیدی بدست آورده است. ارتش سارومان اکنون آماده حمله به آراگورن و مردم روهان هست. از طرفی دیگر یاران حلقه از هم پاشیدهاند و فرودو و سم با امید اندکی که باقی مانده به سمت موردور می روند. متحدان جدیدی به آراگورن، و مری و پیپین پیوستهاند، و آنها باید از روهان دفاع کرده و بر آیزنگارد بتازند. در همین حال سائورون در حال پایهریزی یک حمله بزرگ به گاندور است، و جنگ حلقه در حال آغاز می باشد.
همانطور که جنگ بین بهشت و زمین ادامه دارد، دانیائیل نیمه انسان و نیمه فرشته تنها امید بشر در برابر فرشته شیطانی است که می خواهد همه آنها را نابود کند...
«مارتین بلز» دانشجوی وکالت شغلی به عنوان نگهبان شب در یک سردخانه به دست میگیرد. «مارتین» متوجه سرنخهایی میشود که او را به عنوان مظنون قتلهایی سریالی معرفی میکند و…
«ژنرال پرز» (هدايا)، فرمانده فضاپيماي «اوريگا»، باکمک هفت افسر دانشمند و چهل و دو خدمه در پي استفاده از «بيگانه» هاست. «الن ريپلي» (ويور) دويست سال پيش با فداکردن جان خود جلوي تکثير «بيگانه» ها را گرفته است، اما حالا در اوريگا از طريق نمونه هاي خوني که از او باقي مانده، شبيه سازي مي شود تا به يک «ملکه ي بيگانه» دست رسي پيدا کنند.
داستان فیلم در مورد چهار دوست هست که به ملاقات یکی از دوستان خود رفتند که بعد از سه سال از زندان آزاد شده است و قصد ازدواج دارد و آنها دوباره قصد سرقت بانک در سر دارند ...
بانکدار جان گری (برایان باسورث) با یک ماشین تصادف می کند و او چند روز بعد با از دست دادن حافظه خود بیدار می شود. او سبک زندگی شیک خود در آریزونا را پشت سر می گذارد، اما همچنان تصورات لحظه ای از گذشته خشونت آمیز و شخصیتی شوم دارد که او را توماس پین (برد دوریف) معرفی می کند...
پروژه "هاردمن" غیرقابل اعتماد بوده و تاکنون بسیاری از افراد بیگناه را کشته است.نابغه پشت پروژه "جک" است که در دنیای مدلها و مجله ها زندگی می کند.وقتی او توسط "کیل" به دلیل کشتن چندین افسر اخراج می شود، آخرین ماشین کشتار خود را آزاد می کند ...
سالهای آخر دهه ۱۹۳۰. “هنری یانگ” (بیکن) بزهکار خردهپائی را که خیال فرار داشته، به زندان آلکاتراز میفرستند و برای تنبیه، به حبس انفرادی محکوم میکنند. حداکثر زمانی که ظاهراً برای این تنبیه در نظر گرفته شده، نوزده روز است ولی “هنری” در تاریکی، سرما و تنهائی مطلق، سالها در آنجا سر میکند و در حالی که عقلش زائل شده، آزاد میشود و بلافاصله کسی را که مسئول چنین عذابی میدانسته، به قتل میرساند. “جیمز استمفیل” (اسلیتر) وکیل تازه کار و جوانی است که میخواهد ثابت کند مقصر اصلی آلکاتراز بوده و “هنری” نباید اعدام شود…
بیل کاپا ، روانپزشک کوررنگ ، پس از تصاحب گروه درمانی دوست کشته شده اش ، توسط یک قاتل ناشناخته تحت تعقیب قرار می گیرد ، که همه آنها با یک زن جوان مرموز ارتباط دارند و...
وقتی که اندرو استرلینگ یک نویسنده موفق شهرنشین، خانه ای برای گذراندن وقت و تفریح خود در نیوانگلند میخرد پس از رفت و آدم های بسیار، پلیس او را با یک سارق اشتباه می گیرد.
عروسک چاکی سر از یک حراجی در حومه شهر در میآورد، یک شهر آمریکایی ایدئالستیک، که به علت چند قتل وحشتناک درگیر بحران شده است، ریاکاریها و رازهای شهر را برملا میکند
داستان Deadwood در شهری کوچک در جنوب ایالت داکوتای فعلی در اواخر سال ۱۸۰۰ میلادی روایت می شود. از سراسر امریکا برای یافتن طلا مهاجران بساری کوچ می کنند که با یافتن طلا یک شبه ره صد ساله را بپیمایند. این شهر که در ابتدای تاسیس خود بدون هیچ قانونی اداره می شود و همه کاره ان شخصی است به نام “سورنجن” که صاحب بار و فاح شه خانه ای در “ددوود” می باشد که قانون را از طریق خود اجرا می کند. سورنجن با کاریزمایی شبیه بیل قصاب دارو دسته های نیویورکی شاید جذاب ترین شخصیت “ددوود” باشد .شخصیتی بی رحم اتشین مزاج و گاهی شوخ طبع. و این را بگویم که وجود این شخصیت در این سریال کافی است که شما را به دیدن این سریال ترغیب کند...
سریالی کمدی، به سبک شرلوک هلمزی و پر از شوخی ها و دیوانگی های خنده دار که می تواند ساعت ها شما را سرگرم کند. اگر دنبال سریالی کمدی و جنایی می گردید این سریال را از دست ندهید.شاون اسپنسر که حافظه ی تصویری، غریضه ی کارآگاهی و دقت بسیار بالایی دارد بعد کمک به پلیس برای حل یک پرونده، متهم به شریک جرم بودن می شود. شاون برای این که به زندان نیفتد و راز خود را برملا نکند ادعا می کند که غیبگو است و با عالم ارواح ارتباط دارد و از این راه اطلاعات خود را به دست می آورد. شاون به همراه بهترین دوستش گاس که فروشنده ی دارو و لوازم پزشکی است، دفتر کارآگاه خصوصی غیبگوی Psych را تاسیس می کند و از آن به بعد در حل پرونده های جنایی به پلیس کمک می کند...