یک گروه از مردم از خواب بیدار میشوند و در حالی که شکار شده اند و برای یک عمل زشت و شیطانی خود را در جزیره ای میبینند و متوجه میشوند که قرار است اعضای بدنشان به عنوان غذا استفاده شود...
کریستین و دوستانش که از یک پارتی مجردی می آیند برای کوتاه شدن مسیر از وسط بیابان می گذرند ولی آنها تنها نیستند و یک قاتل زنجیره ای در نزدیکی آن هاست ...
یک معتاد سابق تحت فشار روح مادر متوفی خود برای بازگشت به خانه نزد خانواده ای که او را ترک کرده بود، کیسه ای از قرص ها و یک کیسه ماری جوانا را برداشته و به جاده لوئیزیانا می رود.
پس از برخورد یک ایستگاه فضایی شوروی به یک تونل نیویورک، گونهای از عنکبوتهای سمی کشف میشوند و به زودی به ابعادی عظیم تغییر میکنند و شهر را ویران میکنند...
طایفههای در حال کوچ از موجوداتی که نیمهانسان و نیمهکفتار هستند، در حال پرسه زدن و شکار انسان هستند. آنها توسط مردی شکار میشوند که به دنبال انتقام مرگ عزیزانش است.
میلتون کسی است که از جهنم به زمین آمده تا قاتلین دخترش را به جهنم بفرستد! وی به تازگی دخترش توسط یک گروه از افراد متعصب مذهبی به منظور بجا آوردن یک مراسم مذهبی کشته شده و حالا نوه کوچک اش هم توسط همین گروه که جوناه کینگ ( بیلی بورک ) رهبری آن را بر عهده دارد، ربوده شده و قرار است در مراسمی مشابه، او نیز قربانی شود…
آرتور بشاپ (جیسون استاتهام) یک قاتل حرفه ای است که تخصص و خدمات منحصر به فرد خود را در اختیار یک کمپانی گذاشته؛ کمپانی ای که گروهی از تبهکاران سطح بالا آن را اداره می کنند. بیشاپ یک حرفه ای کمال گراست که دوست دارد برای کشتن قربانیان اش سناریوهای ظریف و پیچیده طراحی کند…
ساکنان دره خوشآبوهوا، به دلیل عدم حضور شمالیها در جشنواره سالانه، کارناوال آدمخوار خود را به جاده میاندازند و به آیووا میروند. در آنجا با دو دختر ثروتمند و تنبل روبرو میشوند و نمایشی خونین اجرا میکنند.
زن جوانی برای اینکه از شغلش اخراج نشود وانمود می کند که باردار است. هنگامی که همه افراد درگیر در زندگی او با او برخورد ویژه ای می کنند، او سعی می کند نه ماه این دروغ را حفظ کند...
این فیلم داستان یک رفتگر به نام لیام کیس به همراه دوستش سواین است که در رستوران نشسته اند که ماشینی تصادف می کند و لیام در اقدامی شجاعانه دختر کوچکی به نام مارلی را نجات می دهد و در نظر مردم به قهرمان تبدیل می شود اما ...
تام کاتلر پلیس سابق، صاحب یک شرکت کوچک و قانونی است که خدمات نظافت و تمیزکردن ساختمان ارائه می کند. تنها تفاوت کار او با بقیه شرکت ها، همکاری نزدیک با پلیس و در نتیجه گرفتن سفارش تمیز کردن محل وقوع جنایت هاست...
کمدین مطرح، جیمی کندی، به وضوح نشان میدهد که نزاع و درگیری بین کسانی که در مرکز توجه عموم قرار دارند و کسانی که از شهرت بیبهرهاند، تا چه اندازه میتواند کینه توزانه و مملو از حقارت باشد.